طلاق

سلام خودم ۲۴سالمه همسرم ۲۷سالشه رابطش با خانواده خودش خیلی خوبه تو ساختمون پدزشوهرم کنار خواهر شوهر و مادرشوهر زندگی میکنم

دلیلش از زدن هر موقع که من میرم خونه مامانم با خانوادم میان اینجا 

آخرین باریم که زد دیشب بود که به قصد کشت سرمو کوبوند به دیوار فقط و فقط چون از خونه مامانم ۵دقیقه دیر تر از ایشون رسیدم خونه کلا فقط دلش میخواد من از خانوادم ببرم و با خانواده اون هرجابرم کلا فکر کنم خانوادم کردن خانوادشونو شدید پشتشن چون از ضرب و شتم ما خبر دارن ولی کاری نمیکنن بیشتر شوهرمو تشویق می‌کنند به زدن و دلیلشونم اینه که میگن ما زن و تو خونه خودمون اونجوری که خودمون بخوام تربیت میکنیم

شوهرم میگه هر چی من میگم بگو چشم حتی اگه بگم بمیر باید جلو چشمم بمیری بچه ندارم خوشبختانه و قصدم سر سختانه جدایی هستش

امشبم خانواده های دو طرف ودعوت کردم بیان خونمون تا تکلیفمونو روشن کنن