2794

سلام من حدود 6ماهه عروسی کردم و تو این مدت شوهرم بیکار بود به واسطه یک اشنا یه کار خوب تو شرکت نفت پیدا کرد منتهی تو جنوب از روزی که رفته من موندم تنها و دارم دیوونه میشم طاقتم تموم شده نمیدونم باهاش برم یا نه اخه اینجا فقط مادرمو دارم و خیلی تنهاست اگر برم عذاب وجدان مادرمو دارم اگر نرم دوری از شوهرمو چبکار کنم واقعا کم اوردم

پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز
وقتی دونفر تصمیم میگیرند که ازدواج کنند وتشکیل خانواده میدهند یعنی به یک بلوغ فکری رسیده اند و باید مستقل برای زندگیشان تصمیم بگیرند دختر و پسر زمانی که ازدواج میکنند خواه ناخواه از خانواده جدا میشن و زندگی مستقلی تشکیل میدن یعنی باید مسئولیت این مستقل بودن رو بپذیرند

بعد ازدواج ما باید بتونیم تعلقات و وابستگی هایی که قبلا بوده رو مدیریت کنیم شما یک نقش جدید رو پذیرفتی (همسر) و باید خودتون رو اماده پذیرفتن وظایف نقش جدیدتون کنید

احساس شما نسبت به مادرتون قابل تحسین هست لکن شما زندگی جدیدی شروع کردی و دیگر نمیتوانید مثل سابق تمام وقتتان را به مادرتان اختصاص دهید

 با ازدواج، تکیه گاه دختر از خانواده به همسرش منتقل می شه یعنی قبل ازدواج دختر اتکاش به پدر مادرشه اما بعد ازدواج همسرش رو حامی و پشتیبان در ناراحتی ها و مشکلات می بینه و درنتیجه ارامشش تا حد زیادی به بودن در کنار همسره نه پدر و مادر

بهتر است نزد همسرتان رفته و زندگیتان را شروع کنید میتوانید دورادور جویای احوال مادرتان باشید .

این احساس دلتنگی شما نسبت به خانواده تان طبیعی ست به هر حال شما سالها در میان آنها رشد و پرورش یافته اید و به آنها عادت کرده اید باید دقت کنید که با این قضیه هشیارانه کنار بیایید تا دچار عوارضی مانند افسردگی و...نشوید.
با پیشرفتهای وسایل ارتباطی مانند تلفن و اینترنت و ...شما هر وقت اراده کنید می توانید با خانواده خود تماس بگیرید، پس اینطور نیست که دوری راه باعث قطع ارتباط کامل شده باشد و همچنین می توانید هر چند وقت یک بار به آنها سری بزنید این کار برایتان یک مسافرت و تنوع نیز محسوب می شود، که باعث شادابی روح می گردد اما آنچه که مهم است این که شما باید از بی کاری به شدت پرهیز کنید و خود را همواره مشغول کنید و با مطالعه و خیاطی و کلاسهای آموزشی و ...
سعی کنید هر چه زودتر بچه دار شوید اینکار تقریبا تمام وقت شما  را می گیرد و دیگر وقت برای دلتنگیتان نمی ماند و با آمدن عضو جدید تحول بزرگی در زندگی خود می یابید که شما را بیشتر به خانواده و همسر خود علاقه مند می سازد.

موفق باشید

تجربه شما

آسکی عزیز
با نظر شما موافقم که بچه را نباید واسطه ای برای حل مشکل قرار داد .ممنون از توجه وریز بینی شما

لکن مسئله ای که برای دوست عزیزمان پیش آمده مشکل با همسر نیست بلکه برعکس از علاقه زیاد به همسر و وابستگی به مادر باعث شده نتوانند دوری از خانواده را تحمل کند 

به همین دلیل پیشنهاد دادم که یکی از راههای که میتوانند بر حس دلتنگی غلبه کنند اینست که خود را با زندگی جدید مشغول کنند که بچه دار شدن هم یکی از راههاست ولی بسیار مسئله ظریف و مهمی است که تا زمانی که مطمعن نشدید از زندگی مشترک چه میخواهید و به توافق نظر با همسر نرسیدید اقدام به بچه دار شدن نکنید

تشکر از حسن توجه شما دوست عزیز

خانوم دشتی ...چرا باید سعی کنن هر چه زودتر بچه دار بشن...شاید نتونن با شرایط سخت جنوب کنار بیان ...من فکر میکنم بچه رو واسطه ای برا حل مشکلات دیگه قرار دادن درست نباشه چه بسا ب مشکلات تو تنهایی و عربت دامن بزنه...

سلام دوست عزیز
وقتی دونفر تصمیم میگیرند که ازدواج کنند وتشکیل خانواده میدهند یعنی به یک بلوغ فکری رسیده اند و باید مستقل برای زندگیشان تصمیم بگیرند دختر و پسر زمانی که ازدواج میکنند خواه ناخواه از خانواده جدا میشن و زندگی مستقلی تشکیل میدن یعنی باید مسئولیت این مستقل بودن رو بپذیرند

بعد ازدواج ما باید بتونیم تعلقات و وابستگی هایی که قبلا بوده رو مدیریت کنیم شما یک نقش جدید رو پذیرفتی (همسر) و باید خودتون رو اماده پذیرفتن وظایف نقش جدیدتون کنید

احساس شما نسبت به مادرتون قابل تحسین هست لکن شما زندگی جدیدی شروع کردی و دیگر نمیتوانید مثل سابق تمام وقتتان را به مادرتان اختصاص دهید

 با ازدواج، تکیه گاه دختر از خانواده به همسرش منتقل می شه یعنی قبل ازدواج دختر اتکاش به پدر مادرشه اما بعد ازدواج همسرش رو حامی و پشتیبان در ناراحتی ها و مشکلات می بینه و درنتیجه ارامشش تا حد زیادی به بودن در کنار همسره نه پدر و مادر

بهتر است نزد همسرتان رفته و زندگیتان را شروع کنید میتوانید دورادور جویای احوال مادرتان باشید .

این احساس دلتنگی شما نسبت به خانواده تان طبیعی ست به هر حال شما سالها در میان آنها رشد و پرورش یافته اید و به آنها عادت کرده اید باید دقت کنید که با این قضیه هشیارانه کنار بیایید تا دچار عوارضی مانند افسردگی و...نشوید.
با پیشرفتهای وسایل ارتباطی مانند تلفن و اینترنت و ...شما هر وقت اراده کنید می توانید با خانواده خود تماس بگیرید، پس اینطور نیست که دوری راه باعث قطع ارتباط کامل شده باشد و همچنین می توانید هر چند وقت یک بار به آنها سری بزنید این کار برایتان یک مسافرت و تنوع نیز محسوب می شود، که باعث شادابی روح می گردد اما آنچه که مهم است این که شما باید از بی کاری به شدت پرهیز کنید و خود را همواره مشغول کنید و با مطالعه و خیاطی و کلاسهای آموزشی و ...
سعی کنید هر چه زودتر بچه دار شوید اینکار تقریبا تمام وقت شما  را می گیرد و دیگر وقت برای دلتنگیتان نمی ماند و با آمدن عضو جدید تحول بزرگی در زندگی خود می یابید که شما را بیشتر به خانواده و همسر خود علاقه مند می سازد.

موفق باشید

پرسش ها و پاسخ های مشابه

تو شرایط جنگی شوهرم دیوونم کرده

پاسخ ❌❌از وقتی باهاش آشنا شدم دیدم که خیلی اهل شوخی و خندس ❌❌ این یعنی اینکه از اول آگاه بودید،و با دانستن ازدواج کردید،بحث های شما مثل دو همبازیست،که در لج و لجبازی بسر میبرید،هرچه شما بیشتر ناراحت شوید ا...

سلام خوبید. دخترم شش ماهشه.داره دیوونم میکنه.همش نق میزنه.اینقدر جیغ میزنه.همه میگن الان تارهای صوتی

پاسخ سلام مادر گرامی ویتامین های آد و آهن را هر روز بدهید فاصله بین شیر خوردن و غذا منطقی و حداقل 1.5 ساعت باشد بررسی عفونت اداری و کم خونی انجام شود