شوهرم خیلی خیلی خوب بود 6ماهه فوت کرده یه بچه 10ساله دارم
خودم 32سالمه ولی من خیلی لجبازو یک دنده ام همسرم خیلی جاها لجبازی میکردم
همسرم 35ساله
وحتی بخاطر مشکل مالی دوبار بدون اطلاع همسرم سقط کردم که عذاب وجدان شدید دارم
خیلی جاها خواسته خودمو انجام میدادم
مثلا شوهرم خیلی اصرار به رنگ زدن خونه داشت ولی من نذاشتم چون خونه پدرش بود
یا مثلا میگفت بزار بچه دوم بدنیابیاد ولی من دوبار قایمکی سقط کردم
علت این لجبازی ها این بود که همیشه باخانوادش مشکل داشتم و هم من مقصربودم هم خانوادش
علت سقط هم ترسم بود چونکه شوهرم بخاطر تصادف یک چشمش نابیناشده بود و روحیشو باخته بود ولی بمن میگفت اگر بچه دوم بیاد باعث میشه مسولیتم چندبرابر بشه وازاین هوا دربیام ولی من میترسیدم از محتاج شدن
والان عذاب وجدان دارم بابت سقط لجبازی هام و خیلی چیزای دیگه
اینم بگم همسرمن چندورق قرص مصرف کردو باعث مرگش شد
حالا میگم اگر من کمی با محبت رفتار میکردم انقدر غر نمیزدم شاید اینکارو نمیکرد
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید