سردی به شوهرم

سلام من خانمی ۲۸ ساله و شوهرم اقایی ۳۵ ساله و پرستار هستن و یک ساله عقدیم .شوهرم اصفهانی و من سنندجی هستم. به شدت شوهری مهربان هستن و از نظر مالی و عاطفی برایم کم نمیگذارد اما من اوایل حس میکردم زود ازدواج کردم بعدا به این فکرها اینکه راهمان دوره کاش با همزبان و همشهری ازدواج میکردم اضافه شد و اینکه من از نظر چهره خیلی زیبام و ایشون به شدت معمولی .در مورد محل زندگی که با شوهرم حرف زدم گفت که میاد سنندج زندگی و مشکلی ندارد و اینجا رو دوست داره و زبونمون رو هم یاد میگیره .ولی دلسرد شدن من ادامه پیدا کرد و چند هفته پیش بهش گفتم میخام جدا شم چون واقعا حسی بهش ندارم .نمیگم بدم میاد ازش اما حسی هم ندارم بهش .میگم اگه جدا شم با همشهریم ازدواج کنم بهتره اما خانوادم به شدت شوهرم را دوست دارن و با طلاقم به شدت مخالفن .شوهرم گفت مشاوره بریم و هر مشکلی از طرف من باشه رفع میکنم .ولی من شوهرم رو دوست ندارم و ایشون مشکلی ندارد که بخام بگم مشاور و رفع بشه.از بعد طلاق میترسم از نگاه دیگران بهم و اینگه ایا خواستگار خوب میتونم داشته باشم 😔بعد از سردی چند ماهه من شوهرم راضی شده در قبال بخشیدن مهریه جدا بشه .هنوز خیلی دوستم داره ولی من نه  و قرار شده دو ماه فرصت بدیم به رابطمون اما خانواده حمایتم نمیکنن و مخالفن با جداییم و از بعد جدایی میترسم میخاستم ببینم این دلسردیم ازش رفع میشه یا جدا شیم بهتره