2794

سلام خانم مجرب آیا جدا شم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 122 بازدید

من یک ساله عقد بودم امسال رفتم ماه عسل شوهرم نزاشت دوتایی بریم مامانش و خواهرش اینارم آورد هر چی مخالفت کردم گفتم دوتایی بریم نیومد تو مشهد مادر شوهرم بحث شدیدی با من راه انداخت و هزار فحش زشت به منو مادرم دادن گذشت تا اومدیم خونه چون خونه نداشتیم هنوز من باردار بودم مجبور شدیم سریع بریم ماه عسل اومدم خونه پدر و مادرم تا خونه بگیره با من بحث کرد ک باید بیای اینجا یعنی خونه مادر شوهرم به زور رفتم اونجا هر روز مامانش تعنه میزد ک میدونسم با خودمه اما هیچی نگفتم تا شب بحث وام ازدواجیمون شد ضامن بیاد مادر شوهرم گفت اخی فلانی یعنی من ک هیشکهو نداره منم گفتم چرا هیشکهو نداشته باشم دارم خوبشم دارم باز کلی فحش زشت به خودمو مامانم داد شوهرمم اومد منو زد جلوی اونا ک چرا بی احترامی میکنی من ک چیزی نگفتم اصلا به قرآن گفتم چرا میگی هیشکهو نداره از خونه اومدم بیرون اومدم خونه مامانم اینا مامانم زنگ زد گفت ک نباید دس رو دخترم بلند کرده بودین بی صاحاب ک نیست حالا شوهرم پيام داد دیشب ک اگ منو میخای باید قید خونوادتو بزنی هیچوقت نبینیشون یا من یا اونا من نمیتونم قید خونوادمو بزنم چیکار کنم من واقعا 

اطلاعات تکمیلی

سن 19 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

روانشناس، روان درمانگر و مشاور

وقتی از من سوال میکنید پس باید تصمیم نهایی رو بگیرید،،،زندگی در این جنگل در شأن و شخصیت شما نیست،،مادر و پسر هردو بیمار هستند و چند صباح دیگر شما هم به آنها می‌پیوستید و تبدیل میشدید به یک بیمار روحی دیگر،،،خودتان متن بالا را بخوانید،،میگذارید دخترتان یک شب،فقط یک شب در این جنگل زندگی کند؟؟
از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید این بحران را به راحتی بگذرانید و بهترین تصمیم را بگیرید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید