دخالت برادرشوهر

سلام خانم مجرب عزیز.عروس عمه هستم والان۲۸ساله ازدواج کردم فوق العاده آدمای بی فرهنگ هستندولی تا۶سال باهاشون تویه خونه زندگی کردم ۱۵سالم بود که مراسم عروسی گرفتن.ومیشه گفت شوهرم اونجور که میخواست بارم آورد.طوری که مثل کزت فقط کارمیکردم ازتهمت های مادرشوهرم که انگ دزدی بهم میزد بماند تا دخالت های خانواده شوهر۱۱تا بچه بودن وقتی عروسی کردم دوتا ازخواهرشوهرام شاید ازمن۱۵ سال بزرگ تربودن بعد ازدواج کردن.بماندکه چه سختی هایی کشیدم ولی یه چیزی منو نگه داشت اخلاق شوهرم خیلی باهام خوب بود و هوامو داشت.۹سال ازم بزرگ تره ولی تونست وموفق شد منونگه داره همه چی تمام نبود ولی خوب بود و هواموداشت بعد۶سال مستقل شدم و خونمون رفت شهر.کم کم بچه هام ۴تا شدن که الان یه داماد دارم بخدا هرکی میبینه میگه بهت نمیاد دامادداشته باشی یه برادرشوهری دارم زنش طلاق دادووضع مالیش عالیه.خیلی پروهه همیشه ناهارخونمونه ومن بهش احترام میزارم باشوهرم شریک کاریه ولی خیلی احساس میکنه اختیاردارمه و مدام سرکوفت میزنه که خرج خانوادتو برادرمن میده درصورتی که ایطور نیس خواهربرادرام همه سرکارو دست توجیبن.حرف میزنه میزنه دوباره میاد چاخان میکنه و چی میخره برامون منظورم خوراکی خانم مجرب نمیدونم دیگه چکارکنم قبلا باهاش صمیمی بود ولی دیدم پاشو ازگلیمش درازترمیکنه باهاش سرد برخورد میکنم ولی بازم پروهه خیلی عصبیم میکنه لطفا راهنماییم کنید شوهرم هم بهش زیاد رو نمیده ومیگه چکارش کنم اخلاقش ایطوره دیگه اعصاب ندارم دوست ندارم بیاد خونمون حوصلشو ندارم