راهنمایی کنید خانوم مجرب

سلام وقتتون بخیر قبلا پیام گذاشته بودم در مورد اعتیاد همسرم منم درگیر شدم یه چن روز میرم شهرستان کلا بدنم پاک میشه اما میام خونه دوباره ...به همسرم میگم ترک کن تو جلوی من نکشی من اینطوری نمیشدم و البته بگم هنوز وابستگی ندارم و زود رها میکنم دیگه خسته شدم با خودم میگم بچه هام اگه فردا این صحنه هارو یادشون بمونه چی خیلی از همسرم سرد شدم هیچ میلی بهش ندارم بعضا تو سرم به آدم دیگه فک میکنم از این همه نداریم خسته شدم از اینکه مجبورم تو سن ۲۵ سال دتدونامو بکشم چون پول نداره خسته شدم به همونطور که گفتین با برادرم درمیون گذاشتم و ایشون گفت طول میکشه جدا بشی اول باید مستقل بشی میدونم به راحتی طلاقم نمیده خیلی بی شخصیت و بی فرهنگه چند روز پیش میگف برو دوماه شرکت کار کن من ترک کنم گفتم نمیرم گفت برو خوبه اونحا پسر زیاده تو هم که دیگه منو پسند نمیکنی و من مونده بودم چی بگم به این آدم هرچقدرم تلاش کنم دوستش داشته باشم نمیشه از اول نمیخواستم به زور پدرم ازدواج کردم گفتن کم کم علاقه بوجود میاد بچه بیاری خوب میشین اما بدتر شدیم بهتر نه 🤦‍♀️🤦‍♀️🤷‍♀️ بنظرتون من خودخواهم بارها به شوخی گفته من وقتی نبودم تو حامله شدی کارش راه دوره مدام میگه من دوستت دارم اما منو یه فیزیوتراپی نبرد بخاطر پام اگه جدا بشم و مادر بدی بشم چی لطفا راهنمایی کنید بنظرتون کار درستی میکنم