2794

شوهرم بعداز ۲۳سال برای دومین بار خیانت کرد اینبار مطمعنم رابطه جنسی داشته .بعداز کلی جنگ ودعوا وزجری که کشیدم به خاطردوتاپسرجوان ونوجوانم که توسن حساسی هستن موندم ودارم زجرمیکشم دوسال گذشته ولی فراموش نمیکنم به ظاهربه زندگی عادی برگشتم ولی سرکوچکترین بحث موضوع خیانتش رووسط میکشم .دلم میخوادحالاکه موندم فراموش کنم وخودمواذیت نکنم ولی نمیشه به ظاهر آدم موقروباشخصیتیه ومطمعتم هیچکس باور نمیکنه این موضوع رو اخلاقشم خوبه ومرتب میگه هیچی نبوده ودیگه هم باکسی نیستم اماچون هرروز به مغازه ها جنس میده ومرتب بازناسروکارداره اصلا بهش اطمینان ندارم اینو به خودشم گفتم نمیدونم چطور باید ندیدش بگیرم یااینکه فرصت خیانت دوباره روازش بگیرم به خودش گفتم فقط بخاطر آینده بچه هاموندم ولی درکل دوسش دارم ودلم نمیخواد جدابشم ولی توهردعوا وبحثی از خودم بدم میادکه توزندگیش موندم خسته ام خیییییییلی خودم شاغلم ولی ازتنهایی میترسم نمیتونم تصورکنم بدون این جمع خانوادگی زندگی کنم ازطرفی مشکلات بچه های طلاق رو دیدم وبرابچه هام نگرانم 

اطلاعات تکمیلی

سن ۴۶ جنسیت زن شغل دبیر وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

همراه گرامی متاسفم برای این بی وفایی،کاملا درکتان میکنم که تا چه اندازه تحت فشار هستید،اعتماد از دست رفته و نگرانی از آینده شما را افسرده و مضطرب کرده،اول از همه به روانپزشک مراجعه کنید تا بر اساس تشخیص ایشان دارو دریافت کنید تا از این همه کلافگی رها بشوید،تعادل که برقرار شد برای برون ریزی به مشاور مراجعه کنید با کمک ایشان هم،میتوانید بهترین تصمیم را بگیرید و پذیرش این اتفاق راحت تر صورت بگیرد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید