2794

راهنمایی از خانم مجرب عزیز

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 161 بازدید

سلام خدمت شما .خانمی ۵۲ساله هستم ۲۹سال زندگی مشترک باهمسرم دارم از اول زندگی تا الان تفاهم نداشتیم ونداریم بیشتراین سالها باهم قهرو جرو بحث بوده سه ساله رابطه جنسی نداریم بخاطر ناتوانی شوهرم که من ازاین موضوع بسیارخوشحالم شوهرم منو مقصر تمام مشکلات  زندگی و ناتوانیش میدونه  چهار سال پیش توافقی جدا شدیم ولی بعداز ۶۵روز بهش زنگ زدم که دوباره باهم باشیم همون موقع اعتراف کرد که اشتباه کردیم ولی به محض دیدن دوباره من شروع به نبش قبر کردن خاطرات گذشته کرد ومنو مقصر دونست قصد داشت دخترهارو پیش من بزاره و بره خودش تنها زندگی کنه من قبول نکردم وگفتم خودت باید باشی و بزور نگهش داشتم .الان باهم قهریم ومیگه این زندگی رو نمیخواد وهمیشه بمن میگه برو من دارم تو این زندگی دست وپا میزنم تا بالا سر دخترام باشم حتی به قیمت بی احترامی ودیده نشدن از طرف شوهرم .دختر بزرگ من مشکل روحی داره چندین ساله .رابطه ش بامن خوب نیست به لطف شوهرم بخاطر بدگویی هاش ازمن .از زندگیم خسته ام نه پای رفتن دارم نه دل موندن .نگران دخترام هستم که اگه برم جدا زندگی کنم عاقبتشون چی میشه چون شوهرم حامی مطمئنی نیست تنها مسئله مهم زندگیش خوردنه.دخترهام ۲۸سال ۲۵ساله هستن دوری ازبچه هام برام سخته.چکارکنم برم ؟نرم ؟تنها لطفی که این زندگی داره برام اینه شب با خیالت راحت سرمو رو بالش میزارم بخاطر وجود بچه هام .لطفا راهنمایی کنید درمانده ام به تمام معنا نه خودم زندگی میکنم نه مادر شادی برای بچهام هستم 

اطلاعات تکمیلی

سن ۵۲ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

درود بر بانوی گرامی،با تمام احترامی که براتون قائل هستم اما حرفه ام ایجاب می‌کنه خیلی واضح برای شما بانوی ارزنده مطالبی را بیان کنم،،پس صراحت بیان بنده را پذیرا باشید!!
شما کی وقت کردید به خودتان رسیدگی کنید ؟اصلا خودتان را میبینید؟(جای بحث طولانی دارد که در سایت نمی‌گنجد)
آخرین بار کی خودتان را ستایش و نوازش کردید؟
از تک تک کلمات شما کاملا متوجه جان فدایی کردن و از خودگذشتگیتان شدم،یک زن فراموش شده که همیشه برای خانواده جان فدایی کرده،برای همه بوده و من زنی را در مقابل خودم میبینم که مرد بوده تا زن!!
شما از من راهنمایی خواستید پس انتظار می‌ره خوب به نوشته هایم دقت کنید و در آخر تصمیم درست را بگیرید،،،
اولین نکته اینه که همسر شما به علت ناتوانی و مشکل در رابطه جنسی فاقد قدرت است،آقایان قدرت و حاکمیت خود را در رابطه می‌بینند و حال آنکه همسرتان فاقد آنست،و چون ضعف دارد دست به بازی مقصر بودن میزند یعنی تو مقصری،تو بدی،تقصیر تو هست،،واین یعنی چون من ناتوانم مجبورم برای آرامش روحی خودم تو را دلیل کنم،پس بدانید شما مقصر نیستید،واما فرزندان،،یک حس مادرانه طبیعی!!بیشتر مادرها این احساس را دارند که مادر خوبی نیستند و شاد نیستند و هزاران برچسب دیگراما نمی‌دانند که همیشه بهترین بودند،منکه با تمام وجود عشق وسیع شمارا به بچه ها و زندگیتان از چند خط حس کردم چه برسد به دخترانشان که محال است گرمای شمارا نبینند،،
۵۲ سال برای قلب های دیگران زندگی کردید وقت آنست خودتان را دریابید،شما تا آخر عمر نمیتوانید نگهبان باشید،الان برای شما وقت آرامش و تفریح است،تور و سفر با خانمهای همسن خودتان،دیدن فیلم مورد علاقه تان،برگزاری دورهمی ه زنانه،،،
رها کنید این همه از خودگذشتگی را،،فراموش نکنید بچه ها بزرگ می‌شوند و هر کدام دنبال سرنوشت خودشان میروند،شما میمانی با تنی که لمس نشده،قلبی که نوازش نشده،و خسته از گذشته
تصمیم با خود شما،،با خودتان مهربان باشید،۵۲ سال اینگونه زندگی کردید باقیش را برای خودتان باشید
اضطراب شدید شما را متوجه شدم حتما به روانپزشک خانم مراجعه کنید تا دارو مصرف کنید در صورت مراجعه به روانپزشک برایم پیام بگذارید تا بهترین را معرفی کنم،بعد از خواندن پیام بنده نظر و عقیده خود را برایم بازگو کنید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید