2794

سلام من از نامزدم بشدت متنفر شدم رفتاراش سرد کرده منو پسر خالمه اون فقط همینجوری ازدواج کرده که «بالاخره باید ازدواج کرد یه روزی»،منم به این دلیل که خانوادم نگران سن ازدواجم بودم راضی ب ازدواج شدم.اوایل راضی بودم خوب میپوشیدم آرایش میکردم توجه نمیکرد مادرش میگفت برید بیرون تفریح کنید تنبلی میکرد سه ماه اومد خونمون خورد و خوابید که پسر عمم براش یه شغلی پیدا کنه خانوادش باهام سرد بودن بی محلی میکردن خودشم ناز و نوازش بلد نبود هنوزم پنج ساله از عقدمون میگذره فقط پیامک میده سلام عزیز.هیچوقت حال خودمو نمیپرسه چه برسه به مادرم که خالشه فقط برای رابطه جن..سی منو میخواد ولی انکار میکنه در صورتی که خودم متوجه موضوع شدم چون قراره پنجشنبه جمعه ها بیاد خونمون و  مثلا این دو روز اگه پریود باشم نمیاد پیشم یا اگه بیاد بازم کارشو میکنه باهام سوم فوت بابابزرگم بود اصلا ب حالم توجه نکرد کارشو کرد کرونا داشتم بزور راه میرفتم بازم کارشو کرد فقط فکر رابطس هیچوقت احساس محبتشو نشون نداد همیشه ساکته هیچوقت حرف نمیزنه با هیچکس فقط با کسایی که دوستشون داره مثل دوستاش خواهر بزرگش حتی به مادرش احساس نداره براش هیچکس مهم نیست احترام گذاشتن بلد نیست بدرقه کردن یا پذیرایی از مهمون بلد نیست جلوی همه سرش تو گوشیه همیشه دائم شبانه روز سرش تو اینستاعه همیشه عاشقانه حرف میزنم ولی در جواب فقط عزیز بهم میگه بی دلیل از خانوادم کینه گرفته هروقت میپرسم چیشده میگه چیزی نیست ولی میگه اگه میام خونتون فقط بخاطر خودته .میگه زبونی دوستت ندارم دلی دوستت دارم ولی هیچوقت نشونم نداده مثلا دوبار بیمارستان بودم یکماه نیومد دیدنم گفت هر وقت خوب شدی میام فقط زنگ میزد حالمو میپرسید تا اینکه الان اینقدر متنفرم ازش که از صداش آهنگ پیشواز گوشیش چیزایی که برام خریده از خانوادش بشدت متنفرم همیشه تو فکر خودکشیم همیشه گریه میکنم از صبح ک بیدار میشم تا شب ک خوابم میبره بهش فکر میکنم و حرص میخورم دندونامو فشار میدم تو خواب ناخون میجوم پوست کنار ناخونم میکنم ریزش مو گرفتم هرچیزی که قبلا خوشحالم میکرد دیگه خوشحالم نمیکنه همیشه حس پوچی  دارم ،مادرم بخاطر منو رفتارای اون با من افسردگی گرفته کل خانوادم سر این موضوع عذاب می‌کشیم فقط میخوام ازش خلاص بشم تو رو خدا کمکم کنید 

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۹ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

همراه عزیز نی نی سایتی پیام شمارا چندین بار خواندم
انتخابی که براساس هیچی صورت گرفته،انگار رفتید بیرون یه آدامس خریدید و برگشتید
یک انتخاب سهل انگارانه،یک پایان آسوده
❌❌❌کل خانوادم سر این موضوع عذاب می‌کشیم فقط میخوام ازش خلاص بشم تو رو خدا کمکم کنید ❌❌❌
من بارها به مراجعینم گفتم:هر چیزی که باعث آزار شما میشه،خانواده شمارا آشفته میکنه،دلیلی به ادامه دادن نیست 
شما بهترین تصمیم را بگیرید
قرارم نیست ما همیشه انتخاب های درستی انجام بدیم،گاهی اوقات تجربه کسب میکنیم بهای زیادی میدم
برای آرامش خود و خانواده به این وصلت تنفر انگیز به گفته خودتان پایان دهید
موفق باشید 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
پرسش ها و پاسخ های مشابه

با مردی که از اذیت و آزار کلامی تو لذت میبره و فقط می‌خواد چشم بشنوه چکار کنم

پاسخ سلام. وقت بخیر در پاسخ به پرسش اولتان پیشنهاد می کنم روی مهارت ارتباط مؤثر و همچنان حل مسئله خودتان کار کنید. البته منظور از خودتان شما و همسرتان است، چرا که لازمه تداوم و رشد یک رابطه سالم این است ک...