سلام دوست عزیز
شما باید نگاه و طرز فکرتون به این موضوع رو تغییر بدید . اینکه میفرمایید احساس میکنید ابزاری در دست همسرتان بودید تا به خواسته هاش برسه نشان دهنده عدم صمیمیت بین شماست
مگر غیر از این است که این زندگی متعلق به هردو شماست پس چرا به دنبال سهم هستید؟من کاملا درگیری فکری شمارو درک میکنم وبهتون حق میدم که از این عدم اطمینان دل آزرده بشید ولی اعتماد چیزی نیست که با اجبار به دست بیاد
همسر شما همان طور که خودشون هم اشاره کردند از تجربه ای که دوستشان داشته اند ترسیده اندکه باعث عدم اعتماد در ایشان شده
میفرمایید ایشان وقتی با شما ازدواج کردند هیچ نداشتند واز صفر شروع کردند ولی اینکه تمام این موفقیت ها رو بخاطر مدیریت خوب خودتون بدونید ومعتقد باشید که ایشون نقشی نداشته بنظر درست نمیاد
پیشنهاد میکنم یک مدت به این موضوع فکر نکنید تا کمی از حساسیت ها کم بشه
شما زن وشوهر هستیدو پدرو مادر یک فرزند پس به همدیگر به چشم شریک مالی نگاه نکنید
در زمانی که هردو در شرایط روحی مناسب هستید با او دوستانه صحبت کنید وبگید بهش حق میدید که بخاطر اتفاقی که برای دوستش افتاده همچین طرز فکری داشته باشه ولی از اینکه شما رو نشناخته دلخورید .بگید مهم اینه که در کنار همسر وفرزندتون خوشبختید
بهش زمان بدید و مدتی این بحث رو ادامه ندید وخودتون هم بهش فکر نکنید تا کمی از حساسیت موضوع کم بشه وفکر نکنه براتون خیلی مهمه
مردها گاهی در این موقعیت احساس عدم امنیت میکنن وفکر میکنن با این کار امکان داره طرفشون با کوچکترین بحث واختلاف نظری ترکشون کنن این شما هستید که میتونید با رفتارتون ثابت کنید که تعهدتون به زندگی با این موارد از بین نخواهد رفت
موفق باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید