2794

سلام شوهر من خیلی گیر به خانواده ی ما میدهد هر روز سر یک موضوع بحث داره هر چی من به او می گویم که زندگی خودمان را خراب نکن اینقدر به فکر رفتار بقیه نباش متأسفانه هر روز بدتر هست اگر زنگ بزنن میگه چه خبره بگو ما کار داریم اگر زنگ نزنن میگه کلا فراموشت کردن همه اش حرفش اینه فرق میذارن و تو را دوست ندارند و کلا کارش شده عیب و ایراد گرفتن از اونا این‌قدر انرژی منفی میدهد که هر وقت بعد مدتها هم برویم خونه ی بابام حتما یه اتفاق ناراحت کننده میفته که بشه دلیل ناراحتی قهرش و از اونجا بیاد بیرون 

در حالی که تو زندگی از نظر مالی پدرم خیلی به ما کمک کرده حالا در حد قرض دادن پول بوده یا اینکه شریک شدن برای خونه خریدن در حالی که اجاره ی خونه ای که الان با ما شریک خریده شاید ۸ میلیون باشه ولی ما فقط 1/5 میلیون اجاره بهش میدیم در عرف اینجا اصلا کسی به دختر کمک نمی کند و همه فقط برای پسرشان خانه و ماشین تهیه میکنند ولی شوهرم می‌گوید چرا پدرت به پسر هایش کمک کرده خانه و ماشین برايشان خریده اما به تو چیزی نداده در حالی که اگر کمک پدرم نبود ما هیچ وقت نمی توانستیم خانه بخریم و همان نصف پول خانه هم پس انداز خودم بوده که شاغل هستم وگرنه شوهرم همیشه میگوید آینده ای وجود ندارد که بخواهم پس انداز کنم و فکرش باشم 

من تعجب می کنم چرا شوهرم هیچ انتظار و توقعی از خانواده ی خودش ندارد در برابر آنها همه چيز بر عکس است همه اش به فکر این است که چه کند تا آنها راضی و خوشحال باشند هیچ وقت جلوی آنها از چیزی نمی نالد و همه چیز را عالی جلوه میدهد حتی لباس پوشیدن ما و بچه ها باید عالی باشد تا آنها فکر کنند وضع ما خوب و همه چیز به راه است البته وضع ما بد هم نیست البته پدرش هیچ چیز هم ندارد و همیشه هر چه داشته مصرف کرده و زحمتی هم نمی کشد درآمد زیادی هم ندارد و برای خودش راحت زندگی می کند و کارش این است که هر کس میخواهد به خانه شان برود بگوید دست خالی نیا و هر چه که لازم دارد می‌گوید هر وقت آمدید بگیرید و بیاورید کلا در خانه ی پدرش هیچ رفتاری از نظر شوهرم عیب نیست و ناراحتی ندارد

در حالی که پدرش هیچ چیز خوبی به این بچه (شوهرم) ارث نداده نه از نظر مالی و نه از نظر روانی ولی همیشه شوهرم خودش را مدیون و آنها را پدر و مادر میشمارد البته من مخالف این نیستم ولی میگویم چرا در خانه ی پدر من همه چیز بر عکس می‌شود و باید پدر و مادر مدیون بچه ها باشند 

به شوهرم میگویم تهیه خانه و بقیه ی موارد وظیفه ی شما بوده حالا نداشتید اشکالی ندارد من هم گله ای ندارم اما چرا شما از پدر من انتظار داری وظیفه ی پدر تو را انجام دهد 

خلاصه شوهرم هر روز به بهانه ای از دست خانواده ی ما ناراحت است و قهر می کند 

خودش که اصلاً انجا نمی آید به من هم می گوید باید آنجا نروی و ترکشان کنی چون تد برایشان مهم نیستی و تو را نمی خواهند 

اینکه گفتم پدرش ارث روانی برایش نذاشته منظورم این بود که از کودکی پدرش شوهرم را تحقیر می کرده که همه هز تو بهتر هستند و حتی بین فرزندانش هم شوهرم را کمتر از همه دوست داشته همیشه جلوی مردم تحقیرش میکرده و جلوی جمع و هم کلاسی هایش او را میزده و تحقیر می کرده و حتی الان هم به شوهرم می‌گوید تو خیلی خوبی و بیشتر از همه به من کمک کردی اما داداشت یه محبت دیگه ای داره خیلی دوستش دارم در حالی که برادرش همیشه سر بار خانواده هست و کارهایی که واقعا خلاف میل پدرش است را انجام میدهد 

خلاصه شوهرم هرچه در خانواده ی خودش کمبود داشته میخواهد با خانواده ی ما جبران کند خانواده ی ما هم که یک خانواده ی کامل و بی عیب نیست و مشکلات زیادی دارد 

اطلاعات تکمیلی

سن 43 جنسیت زن شغل معلم
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

بانوی گرامی،این داماد دست پرورده خودتان هست،کدامین داماد جنبه محبت را دارد به من نشان دهید،،شما،پدرتان را بی ارزش کردید،وقتی محبت از حد بگذرد نادان خیال بد کند،شما با سرویس دادن های زیادی،این مرد را متوقع و طلبکار کردید،تاریخ نشان داده کمک های بی شمار و محبت و ناز و نوازش و حمایت از داماد,باعث خرابی و ویرانی است،من با چشم خودم دیدم که حمایت پدرزن به گونه ای بوده که گفتند پدرت چرا نمیاد پنچری ه ماشین را بگیرد!!!یعنی اینقدر محبت کرده تا شده وظیفه،الان وقت آن است که ازش حمایت و توجه گرفته شود،حتی اگر قرار است شما گشنه و بی سرپناه کنار جدول خیابان بنشینید،همسرتان موظف است خودش مشکلات و بی پولی و هر آنچه هست را حل کند،حمایت پدر=باج دادن،،باج دادن به فردی که همچین خانواده ای ندارد و به جای قدردانی به دنبال تخریب خانواده شماست تا نبود خانواده خودش را جبران کند،شما حتما از مشاوره کمک بگیرید تا به کمکش و کم کم پدرتان را از هرگونه محبتی منع کنید و حمایت را قطع کنید،،شما هم برای این ناسپاسی ها کمی عقب نشینی کنید سختی بکشید و هر حمایتی را پذیرا نباشید،،،،بگذارید همسرتان نبودن هارا حس کند.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید