در حال طلاق

سلام و خدا قوت 

دو سال همسرم از منزل رفته .... و مدام در بحث و دعوا و ایشون کتک کاری میکردن و مادرشون اسرار بر جدایی ما داشتن 

و در طی این دو سال هم که رفتن با هم در ارتباط بودیم ایشون تماس میگرفتن بخاطره دادگاه ....و هر روشی انجام دادن تا اذییت کنن و خودشون اقرار به چندین خیانت و رابطه عاطفی داشتن . من حتی راضی به طلاق شدم اما اصلا اصلا دلم نیومد به کسی فکر کنم چه برسه خیانت . و خیلی حال روحی بدی دارم بی قرار ام با اینکه می‌دونم خیلی بهم آسیب زده و راه برگشتی نیست اما نمی‌دونم باید چیکار کنم هم واقعا دوسش داشتم هم کنارش می‌دونم دیگه به جایی نمیشه رسید . و وقتی خیانت اش رو بهم گفت بیشتر تو نگرانی استرس هستم و متاسفانه طلاق هم نمیده و مبلغ ای برای طلاق می‌خوان که من هیچ جوره رضایت ندارم و این بلاتکلیفی خسته شدم و هم دلم میخواد با ایشون مدام در ارتباط باشم تا با کسی نباشه