من تقریبا دوساله تطبیق انجام دادم و ازونجا که نیاز به ی حامی هم برای مسعله هزینه ها و هم عاطفی و روانی داشتم به فاصله چن ماه ازدواج کردم ولی دنیایی که من بعد ازدواج باهاش روبرو شدم چیزی نبود که میخواستم همسرم برخلاف قبل ازدواج تصویری دیگه و واقعی خودشو نشون داد و شاید ب خاطر ترس من از مواجه با دیگران هم بود که تا حد زیادی از زندگی با من خسته شد و خیلی زود زنی دیگه رو وارد زندگیش و زندگیم کرد حالا من موندم م و دنیایی پر از حسرت و پشیمونی که شاید اگه راه حلی براش پیدا نکنم شاید مجبور بشم زندگیمو ول کنم و راحت شم.چه کنم؟ مرسی
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید