خانوم مجرب لطفا راهنمایی کنید

سلام عرض میکنم خدمت شما من چن بار قبلن هم بهتون پیام دادم و شما لطف کردین وقت گذاشتین جواب دادین راستش من خیلی زود رنجم وعصبی زود لز کوره درمیرم و قهر میکنم قبلنا شوهرم خیلی ناز میکشیدولی بعد بچه ها اصلا میگه خسته شدم دیگه حوصلتو ندارم🥲 خب این اخلاقم دست خودم نیس همسرم کارگره و و وضع مالیمون خوب نیس البته با این شرایط همه بدبختن ولی خب یع سری کارهارو میتونه انجام بده ولی نمیده من هیج تفریحی ندارم با دوتا بچه همیشه خونم سال میاد و میره نه مارو بیرون میبره نه لباس درست حسابی میخره نه از بیرون غذا میگیره بگم هم نیگه تو بزن به تنبلی من غذا بگیرم فقط واسه خورد و خوراک هزینه میکنه ایشون اعتیادم دارن و تو خونوادشون طبیعیه این موضوع نمیدونم چجوری بابام منو داد به این همیشه منو مقصر پیشرفت نکردنش میدونه میگه اگه تومیوندی روستا گوسفند داری میکردی زندگیمون اینجوری نبود 😐منم گفتم من اگه میخواستم با یه چوپون ازدواج کنم دور برم بودن که یه عالمه مال اموالم به نامم میزدن چرت و پرت میگه میزنم تو پرش میگه میرم زن میگیرم منم میگم کی با این قیافه به تو زن میده نمیتونم واقعا زبونم نگه دارم میگه تو خیلی غرور منو شکستی من یه روز زن میگیرم منم آب‌جوش ریختم روش که بچه ها ترسیدن بخاطر اینکه ترک کنه الکی بهش گفتم منم بدنم درد میکنه به منم بده و بعد خود منم درگیر این نهاد کشیدن ایشون شدم منن باورم نمیشه گفتم با خودم شاید غیرتش اجازه نده وقتایی نبود موادش مینداختم دور الکی میگفتم کشیدم که بترسه از اینکه منم گرفتار بشم ولی الآن من مصرف نمیکنم ولی بالاخره مدام جلو ما میکشه تاثیرش رو ما هس نباشه بدنم دردم با استانینوفن میخورم   .... قول داده عید ترک میکنه خونوادم فهمیدن برادرم میگه جداشو ولی من باور دارم که میتونه ترک کنه یه آدم سالم بشه جدای از این حرفا مادرشوهرم شده آینه دق چن روز پیش اومده بود میگف سیب زمینی گرونه زیاد نزن توغذا اضافه وزن داری لاغر کن برنج نخور ربم آدمو چاق میکنه نزن غذات انقد ناراحت شدم پسرش فقط خرج نون نارو میده اونم فک میکنم مامانش ناراحته اگه روش بشه احتمالا بگه میشه لطفا بمیرین نباشین پسرم تو خرج نیفته من همینجوری بخاطر اینکه زندگیم مثل بقیه نیستو یه عالمه حسرتای پیش پا افتاده تو دلمه غصه میخورم اینم میاد هی به من میگه خرج نکن خرج نکن آخه من چی میخرم هیجی ۸ ساله عروسی کردیم یه تیکه وسیله نخریدم برا خونم تا جیزی بگم همه بهم میپرن مامانش میاد فقط زر میزنه کارم شده فک کردن به اون لحظه های که بهم توهین میکنه و تو ذهنم جوابشو میدم و مدام حرص میخورم به شوهرمم گفتم چرا مامانت اینجوریه گفت به فکر ماس مامان بیچارم 😐این اداهاش واسه منه جلو عروسای دیگش که لاله بگین من چیکار کنم واقعا موندم خسته شدم از جوش زدن از احترام گذاشتن یه روز منفجر میشم از آخر الآن یه هفته ای با شوهرم قهرم پریودم نیگا نیازمو یه جور دیگه برطرف کن میگم نمیتونم قهره یعتی فکر و ذورش همون لامصب تا رابطه داسته باشی که من بهترین زن دنیام باز بگم نه میشم آدم بده تو منو دوست نداری به کی معل م نیس فک میکنی واقعا من خیلی واسع این زندگی تلاش کردم ایشون خونوادش منو مجبور کردن به بچه آوردن پشیمون نیستن خداروشکر ولی انتخاب خودم نبود منو محکوم میکنه به نادر بد بودن مدام تیکه میندازه بخاطر آمپول ۳ ماهه شکمم بزرگ شده نیگه من نمیدونم چجوری کتار تو میخوابم نخ سوادی داره نه شعوری واسه من ناز میاره ایشون از روستان من از شهرستان کارایی که دخترای اونجا ناز میارن خواهرشورام انجام ندادن من انجام دادم و شوهرم و مامانش گفتن وظیفته بنظرتون اینا از خود گذشتگی تیس اینهمه منو تنها گذاشته رفته من سرخونه زندگیم موندم خونوادش میومدن چن ماه چن ماه اینجا وایمیستادن من پذیرایی میکردم لطف نیس.؟ بنظرتون طرز رفتار من بدا شوهرم میگه تو دیوونه ای گفتم تو من اینجوری کردی من قبل ازدواج خیلی امید داشتم و اتفاقای خوب میفتاد اما بعد ازدواجم و بچه آوردن از زندکی نا امیدم همیشه خسته حوصله هیچکاری ندارم به این سن نصف دندونام ریخته داغونم دیسک سیاتیک انحراف کمر همش بخاطر بچه آوردن بعد میگه از خونه بابات آوردی درداتو 😢😢 اا بگم فلان چیزو بگیرم میگه خودتو با جاریت مقایسه نکن اونا دارن یا با آبجیای من  احترامی که من به خونوادش میذارن دوتا عروسای دیکشون نمیذارن بازم من بدم خستم نمیدونم مادرشوهرم و بشورم بذارم کنار یا به شوهرم بگم بهش بگه انقد رو اعصاب من نره واقعا اینقد غصه دارم حرفای اون جیگرمو میسوزونه دیگه به لقمه های منم کار داره 😭ببخشید طولانی شد واقعا شرمندم همیشه همینجوری زیادحرف میزنم