خواستگاری

سلام وقتتون بخیر من یه دختر۲۸ ساله‌ام،جمعه ۲۱ دی خواستگار داشتم، خواستگارم برادر یکی از دوستان دوران دبستانم بود، خیلی باهم صمیمی نبودیم و نیستیم ولی چون از اونموقع توی یک محل هستیم مادرامون باهم سلام علیک دارن و خودمونم تو فضای مجازی دورادور باهم در ارتباط بودیم تا اینکه از من خواست تا برای برادرش بیان خواستگاری، من با خانواده مشورت کردم و اجازه دادیم بیان خونمون، خواستگارم با پدر و مادرش اومده بود و اولین باری بود که همو میدیدیم، خواهرش که دوستمه بارداره و استراحته نتونست بیاد، بعد از گذشت یک ساعت از صحبت خانواده‌ها، آقا پسر اجازه خواست تا با من تنها صحبت کنه و حدود یک ساعت باهم حرف زدیم و یجوری صحبت میکرد انگار نظرش مثبت بود و ۲۴ ساعت بعد از خواستگاری مادر آقاپسر آدرس محل کار پسرش رو فرستاد که ما بریم تحقیق، الان ۱۰ روزه که خبری ازشون نیست،تو این یک هفته گذشته خانواده من کلی تحقیق کردن، و حتی آقاپسر برای محل کارشون نمایشگاه زده بودن خانواده من رفتن نمایشگاه که به مادر آقاپسر زنگ زدن و ازشون محل دقیق غرفه رو خواستن و مادر گفتن پسرم امروز کارداشته نمایشگاه نیست رفته شرکت شماهم برید بعد از اینجا شرکت ولی مجموعشون و همکاراش هستن و خانواده من رفتن نمایشگاه ولی نتونستن دیگه برن شرکت دیگه از اون روز به بعد که تقریبا یک هفته از نمایشگاه رفتن خانوادم گذشته و ۱۰ روزم از خواستگاریم گذشته ولی خبری ازشون نیست ناراحتیم از این نیست که چرا جوابشون منفیه و خبری ازشون نشده ناراحتیم از اینه که اگه نمیخواستن چرا فرداش آدرس فرستادن برامون که ما بریم تحقیق و یا چرا وقتی مادرم تماس گرفت نگفتن ما نظرمون منفیه دیگه خانواده منو تو دردسر نندازن، این همه آبرو و وقت و انرژی و هزینه گذاشتن خانواده من ولی انگار اونا جوابشون منفیه که تماس نگرفتن، واقعا عذاب وجدان گرفتم و جلوی خانوادم خجالت میکشم اینقدر تو این چند روز اذیت شدن و سنگ روی یخ شدن