2794

کمک

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 582 بازدید

سلام وقتتون به خیر 

من یه زنه تنهام که ازبی توجهی وبی محبتی شوهرم خسته شدم من از 15 سالگی ازدواج کردم با مردی که 7سال ازم بزرگتربود ازیه خانواده پرخاشگر وخاص که توفامیل  معروف به شر بودن وحالا بعداز 22 سال که گذشته میگم پدرومادرم که اینارا می‌شناختند چرا به ازدواج ما راضی شدن چون من اونموقع سنی نداشتم همه خواهراش بعدازمن ازدواج کردند والان همشون طلاق گرفتن هرکدوم با دوتا بچه هیچکدوم زندگی کن نیستندخیلی ناسازگارند خیلی پرخاشگر ازاول زندگی خیلی اذیت می‌کرد دست بزن داشت بداخلاق بود چندباری خیانت کرده توی جمع همیشه منو ضایع میکنه جلو بقیه اسم طلاق میاره من همیشه صبور بودم وبیشتر وقتا به خاطر بچه ها سکوت کردم نزاشتم هیچکس اززندگی ما چیزی بفهمه  هیج وقت دلم باهاش خوش نبوده  فقط وقتی نمیبینمش آروم وراحتم اصلا دلم نمیخواد بیادخونه یاببینمش همش ازش فراریم اصلا دوستش ندارم میدونم اونم منو دوست نداره اما انگار راهی نیست که راحت بشم

اطلاعات تکمیلی

سن 37 جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

چرا راهی نیست؟مگر در اسارت هستید که هر شرایطی را تحمل کنید،از روانشناس کمک بگیرید تا بتوانید گام به گام تصمیم جدی بگیرید ،قرار نیست با این تحفه تا ابد زندگی کنید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید