چت شوهرم رو توی تلگرام دیدم با پسرا و دختر

سلام خانم دکتر عزیز وقت بخیر

دیشب توی گوشی شوهرم چت های تلگرامش رو دیدم که از طریق یه ربات تلگرامی به صورت رندوم با افراد ناشناس حرف زده که اکثرا پسر بودن و دو سه تا هم دختر. بعد چت ها چت عادی نبوده. خود ارضایی کرده، س.ک.س چت بوده😔💔 با گیفت های مبتذل... بعد اینکه توی چت ها شوهرم خودش فاعل خطاب کرده به پسرا و بهشون گفته با خاله (یا مادر یا بقیه زنای خانواده) اون پسر بریم تری سام ... با دختر هم همینطور. به چند تا از پسرا گفته بود که با دو سه تا پسر قبلاً در واقعیت رابطه داشته.. و اینکه به همشون گفته که فوت فتیشه. چند باری هم فهمیدم خودارضایی کرده ولی زیاد نبوده و با حرف زدن با هم کنار اومدیم.. خودم هم خودارضایی کردم قبلا، اشتباه کردم مشاور رفتم برای حل کردنش چون زندگیم درخطر بود و شوهرم خیلی ناراحت میشد، خدارو شکر حلش کردم مشاور بهم میگفت که از زندگی سختی که در بچگی داشتم(بچه طلاقم) و استرس و اضطراب هایی که دارم باعث میشه من این عادت بد رو انجام بدم ولی الان دیگه تمام شده و من اصلا خودارضایی نمیکنم. 

شوهرم فهمید که همه چی رو دیدم توی گوشیش و میپرسید چی دیدی منم اول بهش نگفتم باز سوال کرد دیگه گفتم که هرچی بوده تو گوشیت دیدم. گفت خب همه چی رو دیدی چی بگم. منم گفتم وظیفته همه چی رو توضیح بدی برام من داغونم تمام حرفات رو دیدم و باید حرف بزنی. ( ما با وجود اون چند بار خود ارضایی از رابطه ج.ن.سی ناراضی نبودیم اصلا و عاشق هم بودیم هیچ مشکلی در رابطه نداشتیم و خیلی رضایت داشتیم) من از نظر قیافه تحصیلات و خانواده هیچی کم ندارم و از شوهرم سرم، مادرم مخالف ازدواجم بود. 

بهش گفتم چی برات کم گذاشتم؟ ما که توی رابطه جنسی هیچ مشکلی نداشتیم! چرا این کارو کردی این برای من یه نوع خیانته.. بعد گفتم ما زندگیمون داره متلاشی میشه باید بریم مشاوره. کلی حرف زدم یک کلمه هم حرف نزد. صبح بود رفت زیر پتوش و هیچی نگفت از خجالت. سر نهار دوباره بهش گیر دادم گفتم قرار بود باهم حرف بزنیم چرا هیچی نمیگی هرچی باز حرف زدم هیچی نگفت تازه دو سه تا لگدم بهم زد! و می‌گفت من الان نمیتونم هیچی بگم! دید دارم گریه میکنم اومد معذرت خواهی و می‌گفت من اگه خیانتم میکردم همینقدر برام سخت بود آبروم رفت پیشت و واسه من از رسوایی بدتر بود ولی بهتر که الان فهمیدی که من ادامه ندم به اینکار. گفتم  ما به مشاوره نیاز داریم اول گفت باشه بعد گفت حتی به قیمت تموم شدن زندگیم باهات، نمیتونم بیام مشاوره و با یکی دیگه در این مورد صحبت کنم روم نمیشه حتی با خودت صحبت کنم چه برسه مشاور. گفتم چند وقته؟ ما که هیچ مشکلی نداشتیم و سه سال با هم دوست بودیم با کلی سختی بهم رسیدیم عاشقم بودی. قسم میخورد که دو هفته ست و یکی از دوستاش اینارو نشونش داده. منم گفتم مگه تو زن نداری مگه بچه ای که با اینکارا زندگیمون و به خطر بندازی می‌گفت اشتباه کردم نمی‌دونم چی بگم ،دلم داره میترکه بیشتر از تو ناراحتم... گفتم این حرفا قانعم نمیکنه من دیگه نمیتونم بهت اعتماد کنم باید بریم مشاوره می‌گفت تو برو من نمیام مگر اینکه دست و پامو ببندی ببریم نمیتونم بیام در این باره حرف بزنم من خودم باید دیگه این کارو تکرار نکنم منم گفتم آخه چیز عادی نیست اینا اختلاله باید از مشاور کمک بگیریم اگه نیای مجبور میشم قهر کنم برم من باید اینا برام روشن بشه. باز به خرجش نرفت... الان من موندم چیکار کنم.. ۵ ساله که ازدواج کردم تا حالا چنین مواردی( جز چند بار خودارضایی) از شوهرم ندیدم و مثل چشمام بهش اعتماد داشتم واقعا آدم بدی نیست.. همو دوست داشتیم و از رابطه ج.ن.سی.مون راضی بودیم همیشه و هیچی نگفته که من ذره ای بهش شک کنم. ولی برای فوت فتیش بودن بهش شک داشتم چون معمولا به پاهام توجه بیشتری می‌کنه.. خانواده همسرم آدمای خوبین اصلا این چیزا توی خانواده شون نیست. شوکه شدم حرفاش رو میخونم و نمی‌دونم واقعا دو هفته ست از این چتا می‌کنه یا همیشه این چیزا تو مغزش بوده.. نمی‌دونم چطوری ببرمش مشاوره.. حرف نمیزنه تمام حرفاش اینا بود و میگه بعدا حرف بزنیم فرار می‌کنه از حرف زدن میگه روم نمیشه.. نمی‌دونم چیکار کنم خواهش میکنم راهنماییم کنید