2794

خانم مجرب میشه شما جوابمو بدین 🥺

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 186 بازدید

سلام خسته نباشید راستش درگیر یه مسئله ای هستم که خیلی داره عذابم میده 

من بهار امسال به مدت ۳ ماه مشاورتحصیلی گرفته بودم و همه درسام برای کنکور خیلی خوب پیش میرفت اما تو اون مدت من از مشاور تحصیلیم خوشم اومد و بخاطر همین، مشاوره‌م رو لغو کردم که ازش دور باشم چون ترسیدم وابستگی به وجود بیاد... اما از اون روز به بعد همچی بدتر شد من همش دارم به اون آقا فکر میکنم ایشونم ۶ سال از من بزرگتر بود اصلا اینجوری نبود که بگین جوری رفتار بکنه که بچه ها رو شیفته خودش بکنه بخاطر منفعتش و اینا ...، اتفاقا خیلی شخصیت موجه و خوب و محترمی داشتن منم میدونم که قرار نیست هیچوقت ببینمشون اما هرکار میکنم نمیتونم روی درسم متمرکز بشم نمیدونم باید چیکار کنم 😭 قبلا همه برنامه‌م رو کامل انجام میدادم که همیشه در نظرش عالی باشم و بیشتر تشویقم کنه ، ولی الان که دیگه مشاورم نیست نمیتونم درس بخونم و همش دارم به ایشون فکر میکنم  ، خیلی خیلیی بیش از اندازه دارم تصورش میکنم احساس میکنم دیگه دارم دیونه میشم همش احساس میکنم الان توی اون دانشگاهی که مشاورم قبول شده هستم و هر روز باهاش حرف میزنم 

بدتر اینکه میدونم هم از کنکور جا موندم هم اینکه اون دیگه مشاورم نیست و اصلا شرایط جور نیست دیگه خسته شدم از خودم متنفرم شبا گریه میکنم آخه من باید چیکار کنم یکم از نت مطلب خوندم به هیچ نتیجه ای نرسیدم تا حالا اینجوری نشده بودم آخه مگه میشه همچین چیزی 

لطفا اگه پیامم رفت توی سایت و کسی خوند، برام دعا کنه خیلی زندگیم بی هدف و بد شده هر روزمو دارم با عذاب میگذرونم بخاطر این کاری که دارم با خودم میکنم😭💔 

اطلاعات تکمیلی

جنسیت زن وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

شما در شرایط و سنی هستید که همچین احساسات و عواطف غیر طبیعی نیست،اگر غیر این بود باید شک برده میشد،من بارها گفتم که انسان باید به تمامی حالات و عواطف خود آگاهی داشته باشید،فشار درس و کنکور باعث اضطراب در شما میشه،ذهن شما نیاز به توجه داره و روان شما نیاز به محبت،اولین جنس مخالف شما،میشه پناهگاه میشه دوست داشتن،چرا؟چون شما اونقدر تحت فشار هستید که تمامیت شما می‌ره به سمتی که آرامش بگیره،حالا اون آرامش حتی نباشه،اما دغدغه برای شماست،ذهن تو نمیخاد درس بخونه،بلکه میخواد توی خیالاتش به دور از درس و فشار و اضطراب و تنش،با اون آدم رویاپردازی کنه درست میگم ؟اگر غیر از این بود به من یادآوری کنید،
حالا الان ه شما؟
فرار راه حل نیست،مثال بچه،،،دست به پیریز برق نکن،دست نزن،دست نزن,,درست دست میزنه!!
فرار گزینه خوبی نیست،
بین احساسات و عقلت تفکیک قائل شو،،بگو به خودت ایشون مشاور تحصیلی من هست ،و این هدف من هست که موفق بشم،احساسات من در کنترل من هست ،خوشحال میشم ببینمش،به عنوان یک مشاور یک کمک کننده بهش نگاه کنید،وقتی پذیرش کنید،فرار نکنید،عادی ادامه بدید،ذهنتان آروم میشه و تمرکز بهتون برمیگرده.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید