شما در شرایط و سنی هستید که همچین احساسات و عواطف غیر طبیعی نیست،اگر غیر این بود باید شک برده میشد،من بارها گفتم که انسان باید به تمامی حالات و عواطف خود آگاهی داشته باشید،فشار درس و کنکور باعث اضطراب در شما میشه،ذهن شما نیاز به توجه داره و روان شما نیاز به محبت،اولین جنس مخالف شما،میشه پناهگاه میشه دوست داشتن،چرا؟چون شما اونقدر تحت فشار هستید که تمامیت شما میره به سمتی که آرامش بگیره،حالا اون آرامش حتی نباشه،اما دغدغه برای شماست،ذهن تو نمیخاد درس بخونه،بلکه میخواد توی خیالاتش به دور از درس و فشار و اضطراب و تنش،با اون آدم رویاپردازی کنه درست میگم ؟اگر غیر از این بود به من یادآوری کنید،
حالا الان ه شما؟
فرار راه حل نیست،مثال بچه،،،دست به پیریز برق نکن،دست نزن،دست نزن,,درست دست میزنه!!
فرار گزینه خوبی نیست،
بین احساسات و عقلت تفکیک قائل شو،،بگو به خودت ایشون مشاور تحصیلی من هست ،و این هدف من هست که موفق بشم،احساسات من در کنترل من هست ،خوشحال میشم ببینمش،به عنوان یک مشاور یک کمک کننده بهش نگاه کنید،وقتی پذیرش کنید،فرار نکنید،عادی ادامه بدید،ذهنتان آروم میشه و تمرکز بهتون برمیگرده.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید