سلام
راستش خیلی تمایل نداشتم اینجا جواب بدم چون احتمال دادم ممکنه کسی من رو بشناسه.
ولی خودم تلاش میکنم که مشکلم رو برطرف کنم و حتما به مشاور مراجعه خواهم کرد.
و اما سوال هایی که از من پرسیدید.
برای حال خوبم چه کنم؟
دارید درس میخونید؟ چه اندازه موفق هستید
برای تغییر شرایط چه کاری انجام داده اید؟
آیا کاری رو برای تامین نیازهای خودتان در نظر دارید؟
برای من بگو چه کاری میتوان برای تغییر انجام داد؟ کاری که باعث بشه این تنش ها و سختی ها کاهش پیدا کند؟؟
منتظر پیام بعدی شما هستم.
من از وقتی افکار خودکشی رو کنار گذاشتم به سمت اهدافم حرکت کردم خیلی برای خودم بدنم روح و روانم وقت گذاشتم. یک حرفه ورزشی رو دنبال کردم بیشتر از قبل معاشرتی شدم و به ظاهرم بیشتر رسیدگی کردم. به خدا نزدیک تر شدم و بعد از اون من ادم سابق نشدم. به خودم افتخار میکنم و من الان از درون احساس شادی و خوشبختی میکنم. اما مشکل من تنهاییه. من بیشتر نیاز دارم کسی حرف هام رو بشنوه و بهم توجه کنه!! ورزش میکنم غذا میپزم یا کار هنری میکنم منو تشویق کنه. من حتی احساساتم رو نشون نمیدم و هر احساس چه مثبت چه منفی رو درون خودم میریزم. خیلی بهم سخت میگذره. من خیلی برای خودم و حال خوبم وقت میذارم و مدتیه سعی میکنم بیشتر معاشرتی باشم. اما شخصی که باهاش صمیمی باشم انگار توی زندگی من وجود نداره...
به زودی دانشجو میشم و فرد درسخوانی هستم. در این زمینه خیلی فکر نکردم و از لحاظ تحصیلی هدف مشخصی ندارم.
نمیدونم واقعا باید چیکار کنم که اون حس تنهاییه درونم رو کمتر حس کنم. نمیدونم واقعا. تخلیه فکر زیاد انجام میدم. پادکست زیاد گوش میدم و سعی میکنم روی رفتار و شخصیتم کار کنم،اعتماد به نفس و عزت نفس داشته باشم بتونم با بقیه ارتباط سالم داشته باشم.
قبلا دوست صمیمی داشتم که به شدت ناشکر بود و مدام منفی صحبت میکرد و در هر مسئله ای فقط غر میزد. به دلایل دیگر هم از هم جدا شدیم و الان حتی بیشتر از قبل احساس تنهایی و درک نشدن میکنم...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید