اینکه بعد ۱۷ سال زندگی مشترک و انتخاب راههای متفاوت همچنان از زندگی راضی نبودم و همسرمم گله مند بود و همش سعی در تغییر من از راه تنبیه و سرزنش داشت .
پسر ۱۴ ساله دارم . خودم ۴۴ ساله و شوهرم ۴۳ ساله هستند . حس میکنم شازد این منم که نمیتونم اونو خوشبخت کنم شاید اصلا با زن دیگری بود اونم آرامش داشت .☹
کلا خسته و کلافه هستم توی این زندگی . همسرم به من بیشنر به چشم پله ترقی نگاه میکرده و میکنه تا اینکه بخاد بهم ارامش بده . مثلا کمکش کردم دانشگاه بره درس یادش دادم جزوه هاشو بنویسم و ..همیشه هر کاری کرده خواسته من کمکش باشم مثله یک مادر دلسوز 😐من این نقش دوست ندارم دلم میخواست ایشان مستقل باشه . کمکش نکنم عصبی است و آزار و اذیت و ناله و نفرین .
اینکه تصمیم شما درست است یا خیر .حال شما مهم هست.ایا جدا شوید حالتان خوب خواهد بود؟
برای تصمیم گیری درست از یک مشاور کمک بگیرید چند جلسه بروید تا بتوانید تصمیم گیری کنید.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید