تا تقریا ۱۴ سالگی برم مهم نبود که ظاهرم چطوریه ولی مامانم بعضی وقتا بهم طعنه میزد
تا اینکه بزرگتر شدم و حالم از ظاهر خودم بهم می خورد و همچنان مادرم منو با دیگران مقایسه میکرد و نقصمو به روم می آورد و حتی چند باری هم دوستام مسخرم کردن
ولی بیشتر حرف های خانوادم روم تاثیر گذاشت نمیگم بدن ولی ی کاری کردن که به خودم اعتماد ندارم و حس میکنم بی ارزش هستم هیچ کاری از دستم بر نمی آد امسال عمل هم کردم بهتر شده ولی بازم اون چیزیکه می خواستم نهه
واقعا نمی دونم باید چیکار کنم اصلا حال و حوصله کنکور ندارم حس میکنم اصلا نمی تونم قبول شم
از طرفی هم اکثر دوستام ازدواج کردن و اینکه دوباره طعنه های مادرم شروع شده
سلام و روزبخير
متاسفم اين صحبت رو از مادرتون فرموديد اما خبر خوب اينه كه ميتونيد با تقويت مهارت هاي زندگي خودتون بر اين احساس غلبه كنيد و موضوع رو به نفع خودتون تغيير بديد.حتما كمك حرفه اي روانشناس رو داشته باشيد براي افزايش مهارت هاي زندگي و ارتقاي مهارت هاي تحصيلي و....
پرتلاش و صبور باشيد.
پاسخ
روی خودتان کار کنیو وقتی باور دارید موی سفید رو دوست دارید نظر دیگران مهم نخواهد بود،این واکنش شماست که باعث حال بدتان میشود،پس پذیرش کنید که این من هستم که مهم هستم نه دیگران
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید