رفتار فوق‌العاده عجیب خواهرم در چند سال

خواهرمو یکی از فامیل های نزدیک ما سالهاست شاید ۷ یا ۸ ساله که دوسش‌ داره اما خواهرم قصد ازدواج با اونو نداره مدام جوابش می‌کنه خواهرم قصد ازدواج با هیچکسی را نداره قصد مهاجرت داره اما پسر که عشق کورش کرده چیزی نمی‌فهمه به زور یا هرچی شده خواهرمو میخواد

جوری که خواهرمو سالهاست داره عذاب میده ،اذیتش می‌کنه ،مشکلات خانوادگی زیادی برامون درست کرده، مثلا یکی از کارهاش کاری کرده ما با هیچکدام از فامیل و عزیزانمان حتی خواهرم با بعضی دوستاش ارتباط نداشته باشه فکر و اعصاب روان خواهرمو بهم ریخته پسره هیچ جوره کوتاه نمیاد.. میگه الا و بلا من این دختر را می‌خوام و اینکه پسر توسط مادر و بعضی اعضای خانواده خود ما مورد حمایته

خواهرم هیچ جوره نمی‌خواد ازدواج کنه لج نکردن اون واقعا عاشقه این واقعا قصد ازدواج نداره حداقل از سمت خواهرم مطمئنم لج نکرده 

اما از ۳ سال پیش که من این جریان شدید و مشکل ساز شده یک چیزی برام قابل درک نیست چرا خواهرم اینمه نگران اون پسره ؟خیلی مراعاتش رو می‌کنه ؟ خیلی کارها رو انجام نمیده یا خیلی جاها نمیره؟ خیلی داره صبر و تحمل می‌کنه با اینکه زندگیشو پسر بهم زده! خیلی مسائل رو نمیگه که پسر اذیت یا عصبی نشه...

البته خواهرم در برابر پسر یا پیش بقیه کاملا نسبت بهش بصورت شدید بی تفاوت نشان میده خودشو ،اما من که خواهرشم فقط خبر دارم نگران پسره است یا مراعاتش می‌کنه مثلا ۱۰۰۰ بار بهش گفتم شکایت کن که این قضیه تموم بشه 

میگه می‌دونم شاید با شکایت تموم بشه اما دلم نمیاد

اصلا قابل درک اوایل فکر میکردم یواش یواش خواهرم داره دل میاره جواب مثبت بده اما خبری نبود ۳ ساله اخیر تنش شکل گرفته این در برابر پسر که اینهمه اذیتش می‌کنه همینجور مراعات می‌کنه صبر می‌کنه و اینکه جوابشم محکم به اون پسر «نه» هستش چنین چیزی با عقل جور در نمیاد 

نمیشه گفت بخاطر حفظ حرمت ها فامیلی و خانوادگی چون حرمت های زیادی شکسته نمیشه گفت اونو کنار گذاشته که گزینه بهتری نبود بره سراغش چون خواهرم کیس ها و خواستگار های رویایی داره و داشته و جواب می‌کنه..و اینکه خواهرم پرستار هستش و شاغل و شخصیتی مستقل داره پس اینکه ترسی داشته باشه هم نیست..

چرا خواهرم باید چندین سال عذاب و مزاحمت و آزار و اذیتهای خواسته‌ و ناخواسته از طرف مقابل را تحمل کنه و مراعات کنه در حالی که قصد ازدواجم باهاش نداره ؟ 

طرف مقابل که هیچ جوره غیرممکنه تحت نظر مشاور و روانشناس قرار بگیره یعنی جابجایی کوه از این آسون تره پسر را قانع کنی بره تحت نظر مشاور حتی خود خواهرم..