من و این اقا در فضای مجازی اشنا شدیم ۴ سالی میشه با هم در ارتباطیم...من ۲۳ ایشون ۲۵ جفتمون فرزند اخریم ایشون یه برادر دارن من ۳ برادر و ۱ خواهر
ما از نظر عقاید، باور ها ، ذهنیت ، افکار ، اهداف خیلی شبیه هم هستیم ( حتی من چادری ام و ایشون هم چادری میپسندن) خیلی جفتمون با درک بودیم ...فقط شاید من بعضی موقع ها زود قضاوت کردم و یا ایشون بد مطرح کردن و بعضی وقتا سر چیزای کوچیک. دروغ گفتن...
از نظر ظاهری هم بهم میخوریم دقیقا همون کفویت رو داریم ...
دیدار حضوری هم داشتیم ... بعد ۴ سال امدن خواستگاری (ما یه شهر خیلی کوچیک زندگی میکنیم و ایشون کلان شهر، پدر ایشون مغازه دارن و بازنشسته ، پدر منم کشاورزن و باز نشسته ،،، پدر ایشون خونه و ماشین دارن ، پدر من خونه و موتور و چند تا زمین کشاورزی و مسکونی دارن ک دادن ب بچهاشون و وضعشون خوبه)
پدر من چون تو شهر کوچیک زندگی میکرده و سختی های زیادی دیده یکم خسیس شده اونم نسبت ب خودش و زندگیش عادت نداره اصلا برای خونه وسیله جدید بگیره ولی از نظر جهاز و خونه ساختن و هر مشکلی برای بچه هاش پیش امده کمک میکرده و خسیس نبوده ... ولی پدر ایشون در توانشون سعی میکردن خودشونو ب روز کنند چون تو کلان شهر بودن
این پسر ک امد خواستگاری داداشم گفت ک وضع ما خوبه و مشکل مالی نداریم ... خواستگار بعد خواستگاری ازم پرسید چطور پدرت ک انقدر وضع مالیش خوبه خونتون قدیمیه و امکانات و وسایل خونه ندارید من بهش گفتم ک پدرم ۶۰ و خورده ای سالشه و نمیخاد ک ب روز باشه میگ همبنا بسمه من برای شما پس انداز کردم من اخرای عمرمه ...
اما خواستگارم این موضوع رو یه مشکل حاد میبینه شایدم خانوادش روی ایشون فشار اوردن و مخالفن هم برای مسافت چون ۳,۴ ساعت دوره و هم برای عقیده پدرم نسبت ب وضع خونه ....
حالا ایشون گفتن این عقیده پدرت و این مسافت باعث مشکلات میشه باید راجع بهش حرف بزنمو و مشورت کنم ...
در صورتی ک چندین نفررر از همین شهری ک این اقا امدن اومدن خواستگاری دخترای همسایمون ک وضعشون از ما لدتر بود و بی پول بودن اما مشکلی نداشتن ... بنظر شما واقعا این دو اختلاف مشکل ایجاد میکنه !؟
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید