2794
سلام. من وقتی 15 سالم بود پدر و مادرم من و به زور و برخلاف میلم دادن به یک آقایی که 10 سالم ازم بزرگتره.بعد من اصلا اون آقا رو دوست نداشتم و دوست نداشتم باهاش ازدواج کنم و دوستش نداشتم.الان نزدیک 10 ساله که از ازدواجم با اون آقا میگذره و الان یه دختر 5 ساله داریم ولی هنوزم خوشم از شوهرم نمیاد و حتی ازش متنفرم. همیشه دوست داشتم خودم همسرم و انتخاب کنم ولی نشد و این شده حسرت من. شوهرمم یه جوریه. یه کم دیوونست.بداخلاقم هست. چیکار کنم حالا ؟ لطفا راهنماییم کنید
پاسخ مشاور

مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره نیکو

با سلام دوست گرامی با عرض پوزش برای اینکه دیر پاسخ دادم ، ممنون میشم اگر کمی وقت بذارید و مطلبی رو که در زیر آماده کردم مطالعه کنید و پس از مطالعه مجدد با من در ارتباط باشید . دروغی به نام عشق تالیف و ترجمه: سجاد بهرامی – عاشق شدن کاری ساده است درست مثل خوردن یک غذای لذیذ یا تماشای یک فیلم مهیج پر از لذته، در واقع تمام آدمها می توانند عاشق شوند اما، عاشق ماندن یک چالش و مشکل خیلی بزرگه، که از گذشته های بسیار دور تا امروز موضوع شعرها، رمانها، تاریخ ها و فیلم های هالیوودی و ماهواره ای بسیاری بوده. که دکتر راس هریس یکی از مربیان رویکرد پذیرش و تعهد درمانی از اون به عنوان "ماموریت غیر ممکن " یاد میکنه چرا که ذهن ما تاریخچه ای طولانی از یادگیری ها داشته و از حدود شانزده ماهگی به سلاحی مجهز شده به نام زبان و پس از آن شناخت که برای انسان به ارمغان آورنده بسیاری از نعمت ها و درد سر ها بوده. ما امروز عشق را از زاویه ای جدید و واقعی تر نگاه میکنیم و معتقدیم که ریشه بسیاری از رنج های انسانی ریشه در توانایی کلامی وی دارد ، پذیرش و تعهد درمانی بر پایه نظریه چهارچوب رابطه ای بنیان شده و به با می گوید که رفتار بشر به طور وسیعی توسط این چهارچوبهای رابطه ای اداره میشه که در واقع هسته آن زبان و شناخت بشر است و به ما اجازه میده بدون داشتن تجربه مستقیم یاد بگیریم و عمل کنیم،مثلا گربه هیچوقت دو بار یک بخاری داغ را لمس نمی کند اما برای دانستن آن نیاز به یک بار لمس دارد ، در صورتی که فرزند انسان نیازی به لمس کردن بخاری برای دانستن خطرناک بودن آن ندارد.در واقع ما در طول روز به طور دائم در حال ربط دادن مسائل به یکدیگر هستیم و به صورت کلی با استفاده، ناآگاه از چهارچوب رابطه ای به صورت روابطی مانند؛چهارچوب تناسب مانند شبیه،مشابه،مثل فرضا همسر من مثل اون آدم تنبل و به درد نخور فیلم می ماند و یا چهارچوب زمانی و اتفاقی مانند قبل و بعد از،اگر\پس،به دلیل،منشا فرضا همسر من منشا تمام مشکلات من است اگر او منظمتر بود آنوقت زندگی من بهتر بودو یا چهارچوب مقایسه ای مانند بهتر از،سریعتر از و .. فرضا من از همسرم مسئولیت پذیر ترم و یا چهارچوب استدلالی مانند من\شما و یا چهارچوب فاصله از قبیل دور و نزدیک ؛ اینها یک مجموعه است واین سری رابطه های آموخته شده در هر چیزی به کار می رود که ما آنرا به وسیله ذهن معنی میکنیم ، در واقع ذهن شما که به واسطه قدرت کلامی شما شکل گرفته و به وسیله فرهنگ تاریخی و معاصر تقویت شده انسان را موجودی مستعد رنج کشیدن کرده است علاوه بر اینکه به وی توانایی کنترل بر دنیای بیرون را داده . بسیاری از ما عشق را تجربه کرده ایم ، حد اقل زمانی در نوجوانی با دیدن شخصی دچار حالات خوشایند و عجیبی می شدیم. به این دلیل نوجوانی را مثال زدم که در این زمان هیجانات نقش اصلی را در کنترل زندگی بازی می کردند در واقع از لحاظ مغزی قسمتهایی مانند آمیگدال که مسئول کنترل هیجانات است نسبت به قست منطقی مغز مانند فرونتال دارای فعالیت و حتی اندازه بزرگتری نسبت به دوران بعدی رشد است. ذهن ما در این زمان با معنای عشق آشنا شد ، با دیدن معشوق ضربان قلب بالا میرود، هورمونهای استرس و شادی شروع به ترشح می کنند و سیستم بدنی به حالتی عجیب و خوشایند متغییر می شود. شاید یکی از دلایلی که اگر سالها بعد از شما و بسیاری دیگر از انسانها بپرسم عشق چیست؟ پاسخ من را اینطور می دهید که ترکیب شگفت انگیزی از افکار، احساسات، و عواطف، مشکلی که در این نوع از تعریف عشق وجود دارد این است که احساسات آدم¬ها چندان باثبات نیست، و دکتر راس هریس؛ احساسات را اینگونه تشبیه می کند که مانند ابر آسمان دائم شکل عوض می¬کند، متراکم می¬شود، رشد می¬کند، از هم پراکنده و بار دیگر از نو پدیدیدار می¬شود. بنابراین تا زمانی¬که ما عشق را به منزلۀ نوعی احساس تعریف می¬کنیم باید خودمان را برای یک زندگی بدون رضایت آماده کنیم. هریس به چهار افسانه اشاره می کند که از میان تعداد بیشماری از افسانه ها به دفعات بیشتری از زوج ها شنیده شده ، اولین آنها افسانه "یک شریک کامل برای زندگی" است ، آیا می دانید که همسر واقعی شما شخصی غیر از این آدم تنبل و غرغرو هستش که انتخاب کردید؟ آیا می دانستید در جایی از این دنیا شخص مناسب شما وجود داره که اونطور که شما میخواهید کامله و منتظره تا تمام نیازهای شما رو برآورده کنه ؟ بله کاملا جدی هستم این شخص وجود داره همانطور که غول چراغ جادو وجود داره. حقیقت اینه چیزی به عنوان همسر کامل وجود نداره ، اما دست بر¬داشتن از این فکر چقدر سخته ؟ اینکه همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید تا چه حد دشواره؟ اینکه از خیال¬پردازی در مورد همسری که می-توانید داشته باشید یا دست بردارید از اینکه در مورد همسری که داشته¬اید اما بنا به دلیلی یا حضور شخص دیگری ازدواج شما دوام نداشته فکر کنید؟ اما خب ذهن شما دائما به شما میگه زندگی چقدر بهتر می شد اگر همسرتان تغییر میکرد و هزاران ای کاش دیگر،بیایید فقط یک لحظه نگاهی بیندازیم به همه آن چیزهایی که برای شما ارزشمنده تا با در نظر گرفتن این الگوهای فکری به همه آن¬ها دسترسی پیدا کنید. شما تا چه حد دچار ناامیدی، خشم، دل¬شکستگی شده¬اید؟ البته، حرف من این نیست که به همسرتان اجازه بدید به دلخواه خودش، هر جا که دلش می¬خواهد برود و در شیوۀ رفتارش به کلی از شما غافل شود چون این قضیه به یک رابطه سالم منجر نمی¬شود. چیزی که من می¬گم این است که به باورهای درونی خود صادقانه نگاه کنید از این لحاظ که همسرتان چه رفتاری باید داشته باشه و اینکه چه جور رابطه¬ای باید بین شما دو نفر وجود داشته باشد. به تمام قضاوت¬های منفی¬ای که دربارۀ همسرتان یا رابطه¬تاندرست کردید توجه کنید، وقتی هم گرفتار آن¬ها شُدید به این نکته توجه کنید که این افکار چه تأثیری روی شما گذاشته¬اند. آیا این قضاوت¬ها به رابطۀ شما کمک می¬کنه یا به آن صدمه می-زنه؟ اگر صادقانه نگاه کنید هیچکدام ارزش کاربردی برای شما نداره. افسانه دوم اینه "تو من رو کامل می کنی" اگر اینطور فکر میکنید در این صورت نیازمند و وابسته خواهید بود و از تنها بودن خواهید ترسید پس برای جنگ با واقعیت آماده بشید. واقعیت اینه شما همین الان هم به اندازه کافی کامل هستید اما خب ذهن منتقد شما ممکنه با این ایده کنار نیاد اگر به ذهن خیلی از انسانهای کره زمین شباهت داشته باشه و سعی کنه شما رو متقاعد کنه به دنبال شخصی بگردید تا نقاط ضعف شما را کامل کند و بپوشاند ، نیازی نیست جلوی ذهنتان ایستادگی کنید ، این یک موهبت است و از زمانی که اجداد ما به صورت انسانهای اولیه بودند برای حفظ نسل انسان در مقابل حمله حیوانات درنده، به صورت نقادانه تکامل پیدا کرد. در جریان زوج درمانی طبق این مدل حسی از تمامیّت و کمال را در درونتان تجربه می کنید که مستقل از هر کس دیگری است. این روند به شما اجازه می دهد که در رابطه با دیگری بیشتر با خودتان صادق باشید، خود را صادقانه بیان کنید، برای رفع نیازهای خود پرس¬وجو کنید، و بدون آنکه ترس از طرد یا ترک ¬شدن سد راهتان شود؛ روی پای خودتان بایستید. افسانه دیگری که انسانها عموما به آن معتقدند این است که "عشق آسانه" ، خب ایده جالبیه اما سوالی دارم ، آیا زندگی کردن با یک انسان دیگر که تربیت متفاوت، علایق متفاوت، عقاید مذهبی خاص خود، ذائقه غذایی متفاوت، افکار و احساسات متفاوت، نظر خاص خود مربوط به کار، روابط زناشویی، تربیت فرزند، تفریح و بو طور کلی در معرض میلیونها ، اگر نگویم میلیاردها لحظه یادگیری متفاوت بوده آسان است؟ ممکنه ذهن شما با این نظرات موافق نباشه و بگه اگر همسر من کمتر با من تفاوت داشت و شباهت های بیشتری داشتیم زندگی آسان می شد، اما اینو در نظر بگیرید که با این ایده ذهنتان داریم به افسانه اول که همسر کامل بود بر میگردیم. واقعیت این است که در پاره ای و حتی در بسیاری از مسائل تفاوتهای معنا داری بین شما و همسرتان وجود دارد که آسان نبودن عشق را به خوبی نشان می دهد، چاره چیست؟ یعنی باید از ازدواج و داشتن یک زندگی آرام صرف نظر کنیم؟ خیر ، تنها راه گفتوگو، توافق، و در بسیاری از موارد پذیرش تفاوت است. در عین حال شما باید که روی پایِ خودتان بایستید، در مورد خواسته¬ها و احساساتتان صادق باشید و در بعضی از موقعیت¬ها جایی¬ که چیزی برای سلامتی و رفاه شما اهمیت حیاتی دارد و در معرض خطر قرار گرفته کاملاً از توافق کردن امتناع کنید، این یک چالش تمام عیار است. و تا زمانی¬که از همسرتان انتظار دارید مثل شما فکر، احساس و عمل کند، زمینه را برای ناامیدی و یأس خود فراهم خواهید کرد. پذیرش و تعهد درمانی ، همان¬طورکه از نامش پیداست ، به شدّت بر اصل پذیرش تمرکز می¬کند ، به موازات آنکه یاد می¬گیرید واقعاً تفاوت¬های همسرتان را بپذیرید، باید یاد آوری کنیم که: "پذیرش" تنها کلید واژه محسوب نمی¬شود، بلکه پای واژه "تعهد" نیز در میان است ، در عین حال در مورد "عمل از روی تعهد" نیز سخن می¬گوید که برای بهبود رابطه خود انجام می¬دهید. آخرین افسانه ای که به آن می پردازیم بسیار شما را متعجب خواهد کرد "عشق ابدی" ، یک ایده بسیار جذاب که ذهن شما مطرح می کند، همانطور که قبلا اشاره کردم بسیاری از مردم عشق را به عنوان افکار، احساسات و عواطفی خارق العاده توصیف میکنند و تا زمانی که اینگونه آن را معنا کنیم عشق ابدی یک دروغ بزرگ است چرا که احساسات بسیار متغییر هستند و زیاد نمیتوان روی داشتن احساس عاشقانه ابدی حساب باز کرد ، البته در اوایل رابطه شاید بین شش ماه تا سه سال حضور این احساسات را به طور غیر ممتد مشاهده کنیم که به آن دوران ماه عسل می گویند اما پس از آن احساسات افت قابل توجه ای میکنند ، آنجا است که اقلب دچار یک شوک عاطفی خواهیم شد و میبینیم که اسب سفید شاه زاده چیزی بیشتر از یک خر خاکستری نیست و لباس ابریشم شاهزاده خانم جنسی از نایلون ارزان قیمت دارد و هزاران اشکال دیگری که تا آن زمان که تحت تاثیر هورمونهای عشق بودیم آنها را نمی دیدیم نه اینکه واقعا وجود نداشتند، بسیاری اگر این مرحله را به خوبی پشت سر بگذارند زندگی با ثباتی خواهند داشت اما خب خیلی کم این اتفاق می افتد و دلیل نارضایتی های زندگی امروز ما هم این است که به نوعی با احساسات عاشقانه خود همجوش شده بودیم و حالا که آنها از تکاپو افتادند یک حس فقدان در ما به وجود می آید. حالا فرصتی فراهم شده برای ساختن یک رابطۀ اصیل و صمیمی که هر یک واقعیت دیگری را ببینید. و همراه با گسترش این رابطه، احساس جدیدی از عشق به وجود خواهد آمد ، شاید پرشور یا سر مست کننده نباشد، اما تب و تاب آن واقعی¬تر است. ما راه مؤثرتری برای فکر کردن درباره عشق پیشنهاد می کنی م: اینکه به جای یک احساس، در مورد عشق به منزله یک عمل فکر کنیم. احساس عشق از روی هوس می¬آید و می¬رود و شما نمی¬توانید آن را کنترل کنید، اما عمل عاشقانه چیزی است که فارغ از اینکه چه احساسی را تجربه می¬کنید، از عهدۀ انجامش برخواهیدآمد. برای شما ضروری است که با ارزش¬هایتان که بعدا بیشتر در مورد آن صحبت میکنیم ارتباط برقرار کنید: به یاد بیاورید می¬خواستید چه نوع همسری باشید و چه نوع رابطه ای را برقرار کنید. بعد از این مرحله است که باید دست به عمل بزنید. این واقعیت که می توان دست به عمل عاشقانه زد حتی زمانی¬ که حسِ عشق در شما وجود ندارد، واقعیتی به شدّت تاثیرگزار است. چرا؟ چون در شرایطی که حس عشق زود گذر و در غالب موارد از کنترل من و شما خارج است می¬توانیم در تمام مدت با قیمانده عمر دست به عمل عاشقانه بزنیم و واقعیت این است که تمام انواع احساسات بشر مشمول همین حقیقت می-شود که ناپایدار است. برای مثال، شما می¬توانید احساسِ خشم کنید اما با آرامش عمل کنید، یکی از مباحث کلیدی دست برداشتن از کنترل احساس، و به جای آن کنترل اعمال و حرکات است. در پایان تا مطلب بعدی از شما میخواهم تمریناتی را که دکتر راس هریس پیشنهاد می کند را انجام دهید ، همۀ ایده هایذهنی مربوط به مشکلات موجود در رابطه بین خود و همسرتان را یادداشت کنید. ببینید آیا این مشکلات در هر صورت به "چهارافسلنه اصلی" مربوط می¬شوند یا نه. هر روز چند دقیقه وقت صرف کنید و بخشی از این افکار را در یک دفتر یادداشت روزانه به سرعت بنویسید، و در پایان این چند روز: پاسخ به این پرسش¬ها را هم روی کاغذ بیاورید: وقتی گرفتار این فکر می¬شوید که چیزی در رابطﮥ بین شما و همسرتان می¬لنگد، چه بر سر خلق وخوی شما می¬آید؟ وقتی این فکر و خیال¬ها را باور می¬کنید و از دریچه آنها به رابطه تان نگاه می کنید چه تاثیری روی رابطﮥ شما می گزارد؟ سجاد بهرامی رونشناس بالینی -رواندرمانگر-هیپنوتیست عضو رسمی انجمن روانشناسان بافتگرا امریکا www.lcgpsy.com موسسه تغییر سبک زندگی02177883317

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
پرسش ها و پاسخ های مشابه

عدم آمادگی اقدام به بارداری برخلاف نتایج آزمایش

پاسخ با يك بار ازمايش تشخيص قطعي نيست ولي در هر حال زودتر باردار شدن ريسك كمتري دارد

بوسیدن کودک به اجبار و برخلاف میل کودک

پاسخ سلام باید بدونید که بسیاری از کودکان دوست ندارن کسی رو ببوسن و یا کسی اونها رو ببوسه .متوجه هستم که این مسئله میتونه برای شما مشکل ساز بشه ، چون هم ممکنه اقوام ودوستان شما احساس کنن که فرزندتون اونها ...

سلام خانوم دشتی... ممنون ازپاسختون! من دوماهه ازدواج کردم!مشکلات عقدم،رفتارشوهرم(اینکه برخلاف عقایدم

پاسخ دوست عزیز همان طور که خودت هم اشاره کردی بعضی از رفتارهای همسرت برمیگرده به فرهنگ خانوادگی و نوع تربیتش مثل دست دادن با خانومها و زیاد شوخ بودنش که خانوادش هم مثل خودشن وقتی یک فرد سالها در یک خانواد...

سلام من هفته ی 21 بارداری هستم چند وقته واژنم خیلی تنگ شده و همین باعث شده میلم کم بشه . آیا طبیعی ه

پاسخ دوست عزیز:یکی از دردناک ترین بیماری های جنسی واژینیسموس است. این بیماری در زنان به وجود می آید و نشانه های آن ، انقباض شدید و غیر اردی ماهیچه های واژن است که دخول هر چیزی به داخل واژن را برای زنان درد...