سلام وقت بخیر دختری ۳۶ ساله هستم که حدودا از ده سال پیش بدلیل مشکلات مالی پدرم( بیکاری) واینکه میدیدم مادرم داره خیانت میکنه ومداماز خونه میکذاشت میرفت وپدرمم سکوت میکرد امدم پس اندازم به پدر دادم که زندگیمونو نجات بدم قرار شد یک دانگ از منزل بمن بدن در اینده برای پولی که دادم الان ۷-۸سال گذشته حدودا و من حدود سه ساله بیماری خود ایمنی گرفتم وبیکار شدم بخاطر هزینه های هنگفت ونداشتن پشتوانه مالی ازشون پولمو درخواست کردم ولی میگن باید خونه رو بفروشم بهت پول رو بدم و مدام از فروشش سرباز زدن ومنو دور سرمیچرخونن جوریکه بارها بارها دعوا شده در منزل و بالا گرفته چون ایشون هیچمسولیتی هم در قبال خونواده نداره و همیشه از ما طلبکاره همین الانم بیکاره و از برادرم میره پول میگیره ونمیده بهش. بخاطر سه سال بیماری سختی که داشتم کلی بدهکاری دارم و شرایط خیلی بدی گذروندم از نظر روحی افسرده ام حتی افکار خودکشی به سرممیزنه مادرمم پشتشه ومیکه اگر بخوایم پولت بدیم باید خونه کوچکتر بخریم ویا بریم مستاجر بشیم وفقط بفکر خودشونن. به اورژانس اجتماعی مراجعه کردم گفتن بروشکایت کن ولی من واقعا نمیخام وارد این مسیر بشم با خونوادم. توروخدا بگین چیکار کنم دارم دیوانه میشم. ب پدرم سر اعتیاد مشکوکم ومادرم هنوز هفته ای چند روز نیست و بکاراش داره ادامه میده.
شما با این همه تجریه باید انسان مستقلی شده باشید،دیگر ارتباط با پدر و مادرتون تا زمانی که اذییت میشوید به صلاح شما نیست,حتما به روانپزشک مراجعه کنید تا بتونید قوای از دست رفته تان را بدست آورید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید