پنهان کاری خانومم

سلام خسته نباشین ما هفت ماهه ک نامزد کردیم خانومم رو هم خیلی دوس دارم اما اون میگه من چون از ادمای اینجا زده شدم بیا از این روستا بریم منم خیلی پاپیچش شدم ک چرا با و با چ هدفی هی تفره میرف و نمیگفت اخرش گفت کاش میتونستم بگم گفتم کاری نداره ک بگو دیگه گفت اگ بگم ک چرا از ادمای اینجا زده شدم رابطمون از هم میپاشه 😔من باز اسرار کردم اما نگفت ک نگفت منم میدونم اگ چیز مهمی باشه و از من پنهون کنه هر زمانی ک بدونم دیگ نمیتونم باهاش بمونم قبلا هم ازم میپرسید تو ب من شک داری؟من دیدم ک ایشون از خودش شک داره اخیرا هم متوجه شدم ک خیلی بهم دروغ میگه .

هر دو خونواده تو ی روستای پنج هزار نفری با امکانات کامل زندگی میکنیم 

اما با این حال من هرچی از معایب زندگی شهری میگم اون میگه فقط بریم ن دلیل میاره ن منو قانع میکنه 🤕

الانم من موندم و اون حرف ک خدا چی هس ک اینقد پافشاری میکنه بر نگفتنش