من تجربه های بدی توی زندگیم داشتم که نمیخوام یادم بیاد و الان بگم که چی بوده اما از بچگی از زمانی که ۶ یا نمیدونم ۵ سالم بود شروع به خیال پردازی کردم همیشه رویا های بزرگی داشتم که براشون تلاشم کردم نمیدونم گاهی میگم خوبه آدم رویا پرداز باشه و گاهی میگم بده
اولین بار عاشق پسر داییم شدم نمیدونم عشق بود یا نه چون اصلا نمیشناختمش در حد دو سه بار دیده بودمش اما توهم عشق زدم و در نهایت از طریق واسطه فهمیدم که منو نمیخواد حتی تصورشم نمیکردم که منو نخواد چون زندگی خیالیمونم ساخته بودم
با هزار زحمت فراموشش کردم و یه خواستگار داشتم که یه بار دیدمش اما ازش خیلی خوشم اومده و بازم شروع کردم به خیال پردازی خیلی خیلی میترسم که بازم به این آدم نرسم و بازم اون شکستو تجربه کنم اما نمیتونم جلوی خیال پردازی هامو بگیرم چیکار کنم چرا اینطوریم چرا دلبسته کسایی میشم که نمیشناسمشون چرا
سلام اتفاقا شما انسان خلاقی هستید و میتونید این رویا پردازی رو تبدیل به استعداد کنید..فراموش نکنید که بیشتر انسانها شرایط شما رو دارند.از زمان حال لذت ببرید و از تجربه های تلخ نترسید بلکه فقط بیاموزید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید