سلام همسرم مردی ۴۵ ساله ست که چند وقت باهاش بیرون میرم و قدم میزنیم، متوجه شدم که به زن ها و دخترا ادا و اشاره میاد و لبخند میزنه، این آخری هم که چشمک زد و دیدم خانمه مات و مبهوت داره نگاه میکنه، شوهرم هم میخندید، حسابی دعوا کردیم، البته سومین دعوامون سر این موضوعات بود سری اول و دوم قول داد و گفت میزاره کنار ولی اینکار رو نکرد، الان اصلا بهش اعتماد ندارم و خیلی عذاب میکشم، وقتی با هم هستیم اینجوریه، پس تنهایی چه غلطایی که نمیکنه واقعا از چشمم افتاده نمیدونم چیکار کنم خیلی خسته شدم، نه میتونم پس برم نه پیش
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید