پدر و مادرم عقایدشونو به من تحمیل کردن و مجبورم کردن مهم ترین تصمیمای زندگیمو طبق خواسته اونا پیش ببرم. حتی الان هیچ اختیاری ندارم و به خاطر وابستگی مالی که بهشون دارم منو تحت فشار میذارن. چون هنوز دانشجو هستم کار با درآمد مناسب نتونستم پیدا کنم و اصلا امیدی به آینده هم ندارم. از اونا متنفرم که زندگیمو نابود کردن و هرروز مجبورم کاراییو انجام بدم که هیچ علاقه ای بهشون ندارم و هیچ شانس موفقیتی تو این شرایط نخواهم داشت. چند بار با هم بحث کردیم ولی اشتباهشونو نمیپذیرن و فقط منو سرزنش میکنن که قدردان شرایطی که دارم نیستم. به جز خودکشی راه دیگه ای برای درست کردن زندگیم نمیبینم.
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید