همسرم بچه میخوان و من اصلا نمیخوام.

سلام وقتتون بخیر.

من ازدواج اجباری داشتم و با پسرعمم ازدواج کردم . درحال حاضر ۲۱ سالمه و ۵ ساله ازدواج کردیم. همسرم ۲۸ سالشونه .۲سال و نیمه که زیر یه سقف زندگی میکنیم. از اول خیلی باهم مشکل داشتیم از لحاظ اعتقاد و پوشش گرفته تا هرچیزی که فکرشو بکنید. باهم کنار اومدیم. طوری که منی که به حجاب کیپ اعتقادی ندارم و همیشه اذیتم ، جیک نمیزنم و تحمل میکنم. گفتم به ایشون خوشم نمیاد ولی گفتن باید سر کنی. بشدت محدودم کردن و فقط میتونم برم کلاس نقاشی و خونه فامیل و لاغیر. تنهایی حتی نمیتونم اب بخورم یا برم سر کوچه و همین افسردم کرده. فقط میگن که بازار هم باید با من بری سر کوچه هم با من بری . من نیاز به تنفس دارم میخوام تنها باشم کمی و مستقل ولی این اجازه رو نمیدن. پدرم شرط اینکه با خونواده همسرم تو یه ساختمون باشیم رو قبول کردن و الان شرایط ما اینه. هرجا میریم باید اطلاع بدیم برای هرکاریمون باید جواب پس بدیم. چرا خونه نیستیم کجا بودیم میایم یا نه و ...

خانواده همسرم که عمم هستن خوبن ولی من ادم بشدت استقلال طلبی هستم و به همه تنفس میدم که زندگیشون رو بکنن.

من از ازدواجم هم مطمئن نیستم و بااین حال همسرم بچه میخوان تا الان مخالفت کردمو گفتم سنم کمه و الان از پسش برنمیام . ایشون بچه میخوان و میگن سنشون بالاست و منم میگم زیر ۲۶_۲۷ بچه نمیخوام. خواهش میکنم کمک ام کنید خیلی درگیرم .

پ.ن: نذاشتن حتی وارد دانشگاه بشم و از اون دوره توی تنهاییام هرروزم گریه است و افسردگی دارم .