سر دوراهی موندم چکار کنم

سلام من با اقایی حدود سه سال با هم در ارتباطیم البته خانوادم اطلاع ندارن که مابا هم ارتباط داریم ایشون برای خاستگاری اومدن به همراه خانواده ولی خانوادم مخالفت کردن بخاطر ظاهر و اینکه بخاطر دوری از هم چون در دو شهر دور از هم زندگی میکنیم البته مخالفت اصلیشون با ظاهرشه از نظر من ظاهرشون زیاد مشکلی نداره ولی ایشون بعد از جواب رد برای بار دوم هم ب خواستگاری اومدن این بار هم با مخالفت تمام اعضای خانواده و اقوامی که اونجا بودن مواجه شدیم باز هم بخاطر ظاهر میگفتن که در حد تو نیست بدرد تو نمیخوره خودمم این بار ک خوب ایشون رو دیدم ظاهرش چندان خوب نیست ولی من مشکلی باهاش نداشتم. من خاستم که دیگه همه چیزو تمومش کنم چون خانوادم و اطرافیانم همه از دم مخالفن من ب اقا گفتم که دیگه نمیشه باهم باشیم امیدی نیست ولی ایشون قبول نکردن نزاشتن من برم از ی طرف خانوادم گفته بودن که دیگه نباید جوابشون بدی گوشیتو خاموش کن من هم گفتم ب اقا که خانوادم اینطور گفتن نمیخام گوشیمو خاموش کنم بیا ک ارتباطمون رو با هم قطع کنیم ولی بازم قبول نکردن گفت من امیدمو از دست ندادم ب نظر من جای امیدی نیست با این که مادرم میدونست ک من خودم راضیم ولی بازم نزاشتن حالا نمیدونم چکار کنم ارتباطمو باهاش قطع کنم یا هنوز فرصت بدم شاید چیزی عوض شد از طرفی هم خیلی دوسش دارم تورو خدا راهنمایم کنین کارم شده فقط گریه