دروغگویی و پنهان کاری همسر

سلام.خسته نباشید . من ۲۷ سالمه و کارمندم . همسرم ۳۲ ساله و کارگر کارخونه ست. ۵ساله که ازدواج کردم . همسرم اصلا با من صداقت نداره . همه چیز رو از من پنهون میکنه و اگه ازش چیزی بپرسم بهم دروغ میگه مگر اینکه از طریق بقیه یا اتفاقی حقیقت رو بفهمم که باز هم قبول نمیکنه و باز میخواد با دروغهای دیگه کارشو بپوشونه .  خیلی باهاش صحبت کردم تو این سالها ولی فرقی نکرد . خودم خیلی باهاش صداقت دارم و از پنهون کاری و دروغ متنفرم. به خاطر این خصلتش دیگه بهش اعتماد ندارم و  ادامه این حالت بی اعتمادی هم برام ناخوشاینده دلم مبخواد هردومون بهم اعتماد کنیم . البته ایشون به خونواده و خودش و بقیه هم دروغ میگه و کلا کارشو به این شکل پیش میبره .و خودم شاهد این کاراش هستم و بهش هم گفتم فایده نداشت .

من تو زندگیم تمام پس اندازی که داشتمو به همسرم گفتم و وارد زندگیم کردم و تمام رهن خونه رو پرداخت کردم. بعد پدرشوهرم یه زمینی فروخت که احتمال میدادم به همسرم هم مبلغی رو بده و انتظار داشتم که همسرمم طبق قولش پول رهن خونه رو بهم بده چون کل پس اندازم بود . ولی ایشون ازم پنهون کردن و گفت چیزی بهم نداده در حالیکه گرفته بود و به جای اینکه وارد زندگی کنه یا باهام مشورت کنه مثل پول تو جیبی خرجش میکرده در حالیکه من قبلا هم بهش گفته بودم ما باید هدف خونه و ماشین رو اولویت بدونیم و باهم دیگه تلاش کنیم ولی اون ازم پنهون کرده و الان باز هم قبول نمیکنه بهم دروغ گفته و حتی حاضر نیست بگه چقدر سهم گرفته . کلا منو در جریان وضعیت مالی و پس انداز یا خرجی که کنه قرار نمیده و تمام مسائل مالی رو ازم پنهون میکنه و اگه سوال کنم دروغ میگه. در حالیکه من همه چیز رو بهش میگم و مشورت هم میکنم ‌. و دارم تمام تلاشمو میکنم و با وام و پس انداز میخوام خونه بخرم تا هردومون راحت زندگی کنیم ولی اون اصلا به خواسته من اهمیت نمیده و حتی وقتی با گریه و خواهش ازش خواستم باهام صداقت داشته باشه باز هم تاثیری نکرده و رفتار خودش رو ادامه میده . من چیکار کنم الان دیگه حس تنفر دارم و نمیتونم تحملش کنم