بی توجهی مرد

سلام خسته نباشید . این متنو که دارم مینویسم واقعا با کلی غم مینویسم همسرم خیلی بشدت خانواده دوسته بچهای مادرشوهرم همه خانواده دوستن اما همسرمن واقعا بی نهایت هس . اصلا پشت من نیس خواهرش الگی دعوا راه انداخت تازه دروغم پشت سرم گفت اما هنوز همسرم براش دلسوزی میکنه برعکس شاید بدگویی منم کنه تو خانوادش حس میکنم فقط من رو برای نیازهاش میخواد ببخشید اما تا بحثی میکنیم ناراحت میشم اون قهر میکنه منم واسه اینکه بگذره زندگی و تلخ نشه اوقاتم خودم میرم جلو و.. واقعا حس ی عروسک جنسی دارم مسافرتهاش باخانوادشه یبار منو برد سفر اونم با خواهرشوهرم نمیگم بد خیلیم خوب اما میخام بگه دلم میخاد دوتایی بریم یبار..😔تا میگم چرا پیشم نیستی میگه چی کم داری این خونه این امکانات با بچه بشین لذت ببر تا من بیام خونه اخه همش خونه مادرشه (یه مریض دارن تو خونه پرستاریشو میکنه ) نمیدونم چیکارکنم همسرم بیاد طرفم گاهی صبر میکنم دربرابر سختیا گاهی نمیتونم و یه دعوای مفصل میکنیم باهم مرسی از پاسخگویی