با نفرت مادرم نسبت به خودم چه کنم؟

سلام خسته نباشید من۲۰ سالمه . دوفرزند هستیم من فرزند آخرم.و یه برادر دارم که ۱۲ سال ازم بزرگتره.پدرم در بچگی فوت شد و همراه با مادر و مادربزرگ و برادرم زندگی میکنم.زندگی من خیلی با بقیه متفاوته.

از وقتی بچه بودم مادرم ازم متنفر بود.همیشه میزدتم یا بعضی وقتا منو توی حموم زندانی میکرد یا منو میذاشت توی یه اتاق تاریک و پامو میبست و این باعث شد از اون موقع تا حالا ترس از تاریکی داشته باشم. 

مادرم از بچگی من رو لعن و نفرین میکرد همیشه حتی توی دعاهاشم منو نفرین میکرد.میگفت ایشاالله خبر مرگتو برام بیارن یا بری پیش بابات سینه قبرستون.با اینکه همه میگفتن من قیافم خوبه اما همیشه میگفت خیلی زشتی. هیچوقت برام هزینه نمیکرد رعایت درس خوندنمو نمیکرد. همیشه برادر بزرگمو میزد تو سرم.جلوی من به اون محبت میکرد که حسودیم بشه و یه بار در جواب سوالم که بهش گفتم  مرگ و زندگی من مهمه؟با جدیت تمام گفت راستش رو بخوای نه.

همیشه بهم فحش های رکیک میده از بچگی تا الان ولی هیجوقت نازکتر از گل به برادرم نگفته. همه کاری میکنه که برادرم خوشحال باشه و حتی حاضره من به خاطر خوشحالی پسرش صدمه ببینم.بعضی وقتا موهامو میکشه و ازشون میکنه . من بهش توصیه کردم که بره روانشناس یا روانپزشک ولی میگه تو خودت روانی تو باید بری. حتی برای اثبات اینکه من ادم نرمالی نیستم وقتی ۳ سالم بود بردم پیش ۴ تا روانپزشک ولی همه گفتن دخترت سالمه. مشکل من اینه که به خاطر رفتارش دیگه صبرم تموم شد .

 ارامش ندارم رعایت منو نمیکنه که درس دارم یا چیزی. هرکاری که انجام میدم زنگ میزنه به همه میگه تازه یه چیزای زشتی هم بهش اضافه میکنه.مادرم با مردای مختلف ارتباط داره اما نه ارتباط معمولی اونم نه فقط با یه مرد . در آن واحد با چندین مرده و من هی صبر میکنم و چیزی نمیگم اما خیلی ناراحتم میکنه این قضیه.مادرم همیشه وقتی از دست برادرم عصبانیه چون نمیتونه چیزی بهش بگه منو لعن و نقرین میکنه و بهم فحشای رکیک میده