2794

سلام خسته نباشین من حدودا شش ماهی هست با یه آقایی دوست شدم که قصدمون ازدواجه و خیلی جدیه ما جفت مون در یه شهریم ولی از طریق تلگرام و خیلی اتفاقی با هم آشنا شدیم از اونجایی که خانواده هامون خیلی مذهبی هستن این چیزا رو خیلی بد میدونن و ایشون برای اینکه مشکلی پیش نیاد به خانوادشون گفتن ما تو دانشگاه باهم آشنا شدیم و ایشون منو تو کلاس های عمومی دیدن چون رشته هامون فرق داره و از اونجایی که دانشگاه مون فرق داره ایشون گفتن به خانوادشون که من عمومی ها رو تو دانشگاه ایشون مهمان شدم در حالیکه من اینطور حرفی نتونستم به خانوادم بگم و به مامانم گفتم ایشون تو دانشگاه خودمون هستن ایشون ترم آخر هستن و تا تیرماه میخوان بیان خواستگاری میخواستم کمکم کنین که چی به مامانم بگم چون هم مامان من هم مامان ایشون خیلی ریز هستن رو این مسائل و میترسم مادر ایشون به مامانم حرف ایشون رو بزنن و مامانم انکار کنن چون من حرف دیگه ای به مامانم زدم تنها ترسم سر همین موضوع هستش که نمیدونم چیکار کنم میترسم اصل قضیه رو بفهمن در ضمن ایشون ۲۲ سالشونه و این ترم ، ترم آخرشونه میشه لطف کنین راهنماییم کنین تا بدونم چجوری باید در این مورد با مامانم صحبت کنم ممنونم🌹

اطلاعات تکمیلی

سن 19 جنسیت زن شغل محصل وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزيز 
درك ميكنم كه تحت فشار هستيد اما هيچ چيزي بهتر از صداقت و راستگويي نيست چون اگر با دروغ و مخفي كاري پيش برويد اخرممكن است يك روزي معلوم شود يا اينكه مجبور به گفتن دروغ هاي بيشتري شويد يا مدام ترس لو رفتن موضوع را داشته باشيد .
بهتره صادقانه خودتون و اين اقا مادرها را جداگانه بيرون از محيط خانه در كافه ايي جايي دعوت كنيد و موضوع را عنوان كنيد يا جلسات مشاوره پيش از ازدواج برويد و از درمانگر بخواهيد موضوع را مطرح كنند.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید