fff_a
عضویت :
1401/01/21
زن
درج نشده است
گفت هنوزم برای غر زدن آدمای خسته گوش داری؟ گوش شدم.گفت کاری نمیکنم. تا لنگ ظهرم می خوابم. ولی خستهام. روحم پا درد گرفته از بس دنبال خودش گشته. بدن درد گرفته از بس فکر و خیال رو دوشش گرفته. یادته چقدر می گفتم به درک؟ دیگه نمیخوام بگم به درک؛ چون دلم می خواد برگردم به روزهایی که هر اتفاق خوبی خوشحالم میکرد. روزهایی که با هر خبر بدی ناراحت میشدم. یادته همیشه میگفتی زندگیرو نمیشه زد عقب... جلو چی؟ نمیشه بزنیم جلو؟! یه سال، دو سال، ده سال.. شاید چند سال دیگه حالمون بهتر از الان باشه هان؟ بهش گفتم اگه بدتر بود چی؟ گفت به درک. به درک. به درک. فقط میخوام این روزها نباشم. میشه؟:)