نیلوفر13776

عضویت : 1398/08/04
زن
درج نشده است
یک عصرِ دل انگیزدر ایوانِ پر از گل و آب پاشی شده روی صندلی های چوبیِ قدیمی همراه با صدای قِژ قِژِشان و آواز قناری هاتو با چایی در دست وبا آن لبخند جذابت خیره شده ای به گلی که لا به لای موهای بافته ام جا خوش کرده …چایم را بدون قند خوردم بس که شیرین است لبخندت …حرف هایت به دلم مینشینندآرامش دارندمثل نشستن دانه های برف بر دلِ زمین همانقدر لطیف همانقدر آرام