حلوامامانم

عضویت : 1401/04/02
زن
35 سال
چی بگم
پدرم سالها پاش درد داشت و همینطور ظاهر پاشون  معمولی نبود...هر بار میگفت این یادگار جبهه س...و من خواهربرادرام میگفتیم خب برو مثل همه بگو جانبازم بگو مشکل دارم..حتی من خودم برای کنکورم بهشون رو زدم که یه کارت چیزی بده بمن که شامل مزایای خانواده جانباز و ایثارگر و از اینجور چیزا بشم و وارد دانشگاه بشم ....ولی هر بار این جوابشون بود اونم قاطع و صریح من برای این رفتم جبهه که ناموس زیر دست اون ملعونا نیفته اگر اون عراقی ها خاک ما رو میگرفتن حتی به نوزاد تو گهواره هم رحم نکردن ....من برای پول و مزایا و رتبه و اینا جبهه نرفتم و نون زحمت خودمو میخورم ...شکر خدا منم وارد دانشگاه شدم شکر خدا نون حلال زحمت پدرم همه ی برادارم وضعشون توپه ..‌شکر خدا هیچ وقت هدف والای پدرم از جبهه رفتن  بخاطر امیال دنیایی ما زیر سوال نرفت بهت افتخار میکنم پدرم عزیرتر ازجانم تو واسه آب و خاک و ناموست جنگیدی...‌درضمن بگم ما کوردیم یادگرفتیم نه حقی رو پایمال کنیم و نه حقمونو کسی بخوره دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره مطمئن باش حقمونو میگیریم ...‌۱۵فوریه روز نحس و سیاه برای کوردهاس..خدایا خودت ظالم رو کن فیکون کن ....