رستاخیز
عضویت :
1396/11/06
زن
درج نشده است
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره آهسته و در انزوا روح را میخورد ... این دردها را نمیتوان به کسی گفت و اگر بگویی باور نمیکنند و میگویند عجیب و استثناییست ...
از رنجی خسته ام که از آن من نیست ... روزگار غریبیست ... من مرگ را زیسته ام ...