همشهری هستیم ولی اون تهران هست وکیله آدرس دفترشم دارم از طریق گوگل
یبار اومدم قهر خونه مامانم دیگ خسته بودم از دست شوهرم درخواست مهریه کردم نمیدونستم طرفم وکیل شده زمانیکه با من بود از آزمون قبول نشد ارشدش ادامه میداد و میخوند همش شوخی میکردم مغزت نمیکشه ولش کن همش میخندید میگفت دیگه به روم نیار ولی قبول شد
بابام اونموقع گفت شغل ثابت نداره هیچی نداره دختر نمیدم درحالیکه شوهری ک کردم آس و پاس تر از اون بود
تو اینستا اومد برا پیشنهادیا درخواست دادم ۵روز منتظر موندم باز نکرد ب پسر عموش پیم دادم شمارشو گرفتم اونم وقتی شنیده بود منم شوکه شده بود فهمیدم گوشیش شکسته داده تعمیر پیام دادیم یکم حرف زدیم گفت بخاطر دخترت برگرد یا بزار بیام برا پروندت اعلام وکالت بزنم پدرشو در بیارم گفت خدایا دختر به این ماهی ببین دست کی افتاده بی لیاقته عوضی چرا انقد اذیتت کرده پیر شدی تو خلاصه من برگشتم بعد۵ماه بخاطر دخترم شمارمو داره گاهی پروفایلش و انلاینشو چک میکنم عذاب میکشم عذاب همش میگم چی میشد ب جاب شوهرم اون بود البته بدترین روزا رو شوهرم بهم نشون داده حالم ازش بهم میخوره
آره هنوزم اونو دوست دارم حسی ب همسرم ندارم اونم ب من نداره بخاطر دخترم هر دو تحمل میکنیم کاش میشد برگردم عقب کاش