ببین مادر مامان من که حتی دلم نمیخواد بهش بگم مادربزرگ همچین ادمیه البته بیشتر در حق مامان من😔در مقابل پدر و مادرم بینهایت مظلوم.بابام بخاطر مامانم خیلی بی ادبی ها و توهیناشو تحمل کرد یک سال و نیم پیش مادر مامانم رفته بود خونهی مامانم اینا اونجا به پدرم فهش پدر و مادر میده و میگه اگه تو بمیری من نمیزارم بچه هات بیان تو خونت😔دو هفته بعد پدر من ایست قلبی کرد و مارو ترک کرد😭تو این یک سال و نیم مامانم با مادرش قطع رابطه کرد و باهاش قهر کرد من حتی توی مراسم پدرم با مادر مامانم حرف نزدم خیلی از خدا شکایت کردم که چرا پدر من بدون هیچ مشکلی یکهو باید ایست قلب کنه و از دست بره و اون با ۹۷ سال سن و این همه بدی زنده باشه.الان خبردار شدیم چهارهفته است تو کماست و داره عذاب میکشه زخم بستر شده باتری قلبش تموم شده ولی فوت نمیکنه.نمیگم خوشحالم ولی قربون خدا پدر من هیچ عذابی نکشید و مظلومانه رفت ولی اون....بچه های دیگش حتی قبرشم خریدن و امادن تا فوت کنه ولی بازم مامان طفلی من داره غصه میخوره.
شک نکن خدا به وقتش تقاص دل شکستتو میگیره