همسرم وقتی مجرد بود با کسی از اشنایان‌شون رفیق بودن البته اون دوران خانوم متاهل بوده و رابطه‌ش با همسرش خوب نبوده به همسرم گفته که طلاق میگیرم منو بگیر. گذشته و ما با هم ازدواج کردیم و الانم با اون خانواده رابطه دوستانه داریم اما همش حس میکنم که شوهرم خیلی به اون خانوم توجه داره و داغونم.. چند بار اعتراض کردم و با انکار و دعوا تموم شد
نمیدونم چیکار کنم
اگه یا دعوا جمش میکنه حتما حق با توعه
حساسش نکن به اون خانم
یجوری قطع کن رابطتو
قطع رابطه کن باهاشون
قطع ارتباط و السلام
عزیزم پیش از ازدواج میدونستی همسرت با اون خانم در ارتباط بوده؟
از مشاوره حتما راهنمایی بگیر
حست درسته آخه؟
خب لابد برای همسرت همه چیز تموم شده که با شما ازدواج کرده دیگه ...
واااا خب شوهرت مریض بوده
یعنی چی ک طرف شوهر داشته ولی با همسر تو رفیق بوده
حالا هر چقدم ک با شوهرش مشکل داشته
شماها واقعا فکرم میکنید
دیگ انتخابش کردی دیگه بسوز و بساز
عشق قدیمی همیشه تو قلب ادم میمونه چه شود که همیشه تو دسترس هم باشه و راحت بتونی ببنیش
واقعا انتظار داری حسی بهش نداشته باشه ؟
صددرصد درست احساس میکنید خب کلا خصوصیت آدمیزاد همینه فکر کن شما با دوس پسر مجردیتون که دوستم داشتید فامیل شدید خب وقتی تو جمعی که اون هست میرید خواه ناخواه به خودتون بیشتر می‌رسید
چرا وقتی همچین گذشته ای بوده و مشکوک شدی رابطه خانوادگی دارین؟!! جات باشم کامل قطعش میکنم
الم شنگه به پا کن😒😒
بچه ها نظراتو خوندم اما بلد نیستم چطوری دونه دونه جواب بدم.
نه قبل از ازدواج نمیدونستم و منو همسرم همو نمیشناختیم بعد از ازدواج برام تعریف کرد. نمیدونم به چه دلیل قطع رابطه کنم.. تا چیزی میگم جبهه میگیره میگه از زنای شکاک و بدبین متنفرم به کوردی میشه خانه گمان نمیدونم متوجه‌اید یا نه... منم همیشه رفتارشو توضیح دادم براش که توجه تو به اون عادی و معمولی نیست اما همش انکار میکنه و میگه کاااش اصلا بهت نمیگفتم
