از تجربه های ترسناک تون و داستان ها ترسناک بگید
چیزی ندارم ☹️
لایک کنین
بزار تعریف کنم براتون
من یبار نصف شب بیدار شدم از اتاق برم بیرون خودمو تو آینه دیدم دیگه اون آدم سابق نشدم
دختر من ۴ سالشه از وقتی کوچولو بود دوست خیالی داشت اسمشون نونی سیاه و نونی سفید با روانشناس کودکم صحبت کردم گفت اصلا کاریش نداشته باش نه خیلی تایید کن کارشو نه تکذیب کن خلاصه که گاهی باهاشون بازی میکنه و حرف میزنه چند شبی که به باباش میگه بابا تو بیا تو اتاق من بخواب (چون باباش چند روز دیگه میخواد بره ماموریت)میگه بیا که رفتی دلم تنگ نشه دیشب دخترم و باباش تو اتاق بودن منم تو اتاق خودمون خوابیده بود نصفه های شب بود انگار خوابم خیلی سنگین بود بین خواب بیداری فقط چشمام باز شد ولی تکون نمیتونستم بخورم دیدم یه موجود کوچولو با صدای بچه گونه انگار من فقط صداشو میشنیدم پایین تخت بود هی میگفت من دارم با تیله های نیلا بازی میکنم بعد چشمام بسته شد خوابیدم فکر کردم خواب دیدم صبح پاشدم تخت جمع کنم دیدم دقیقا تیله های دخترم همون گوشه پایین تخت که صدا میومد
دیشب تواتاق بودم شوهرمم اومد یه دفعه داد زد و ترسید گفتم چته چت شد گفت توالان توآشپزخونه بودی ...
سرخ سرخ شده بود و مث چی میترسید
هعیی خدا من ازین تاپیکا خوشم میاد ولی الان دیگه اذونه برم نماز اگه کسی چیزی گفت لطفا لایک کنه بعد نماز بخونم 😚😚😚
اون قدیما بابا بزرگ بابام تو ی روستایب زندگی میکردن ک کلن معروف بوده ک جن داشته حمومشون عمومی بوده و اونموقعا حموم نبوده یروز تعریف میکنه ک رفته بوده حموم دیده دم چاه حموم آب نمیره پاییم و کلی مو هست موهارو میاد ورداره بلند میکحه باهارو میکشه بالا کله ی زن باقیافه خیلی وحشتناک میاد باالا ک جن بوده
یه ترسو منو لایک کنه🙆🏻♀️
من چند بار شخص سیاه بلند میدیدم و حتی جفتم خوابید ولی شکر خدا لمسم نکرد و فرار کردم یبار هم تو هال چندتا بودن منم قران میخوندم تا تونستم درو باز کنم مردم و زنده شدم خداخیرشون بده فقط ایستاده بودن نگام میکردن چون تنها تو خونه بودم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
