خانما داداشم  زندانه یه مدتیه بخاطر چک و اینا وحالا خریدوفروش جنس قاچاق هم بهش بستن ما هرچی داشتیم و دادیم وکیل تا این اتهامو ازش رفع کنه واز طرفی هم داریم پول جمع میکنیم ک چکاش پاس شه.من و مامانمم طلاهامونو فروختیم من حتی از پدرومادرم هزارتومن نمیگیرم و چندین ساله دوشیفت شاغلم بخدا ده شب میرسم خونه همش درحال دویدنم ک یوقت از اتوبوس جا نمونم خونمون ومحل کارمم از ایستگاه تاکسی و بی آر تی دوره سرجمع روزی ۱ کیلومتر یا بیشتر رو پیاده روی دارم 
زنداداشم طبقه بالای ما میشینه و خب از وقتی داداشم افتاده زندان خرج خانمشم با ماست.، خیلی اتفاقی دوستم گفت موسسه شون نیرو مترجم میخواد چون زنداداشم هم مترجمی زبان خونده.،منم بدون هیچ قصد و غرضی واقعا گفتم شاید تواین شرایط دنبال کار  باشه معرفیش کردم به دوستم   گفتم فاطمه هم مترجمی خونده میخوای ازاون بپرس،دوستم از قبل شماره زنداداشمو داشت بهش زنگ زده گفته همکاری میکنی؟خیلی ناراحت شدهزنگ زد کلی حرف زدوگفت اگه سربارم تا بگم داداشم از شهرستان بیاد دنبالم ببرتم😐