من هیچوقت عرضشو نداشتم رنگم می پرید دستام می لرزید
فقط یسال معلم حرفه و فنمون ساده بودسر امتحانای اون تقلب می مردیم راحت
با بغل دستیم همیشه قرار میذاشتیم نصف درسارو اون بخونه نصف دیگشونم من بخونم
بعد یبار جواب ی سوال میشد پارجه های نمدی.. منم خب اصلا نشنیده بودم این کلمه رو و نخونده بودم قرار بود اون صفحه هارو دوستم بخونه.. . هرچی میگفت نمدی من متوجه نمیشدم چی میگه... دوستم عصبانی شده بود، 😆😆