بنام خدا ده سال از شروع زندگیم میگذره
تو هیچ مناسبتی هیچ کادویی ازخانواده شوهر نگرفتم
حرص بیشعوری بقیه رو من بزنم؟
برم مسافرت سوغات میارم براش تولذ یا عید باشه دست پر میرم شده با یه روسری
با صلح در خودت باش عزیزم گله میکنه بکنه خوب دنیا رو زهر مار کنیم به خودمون
بگو آره خق داری چقد دلم تنگ شده براتون حیف وقت نمیشه
صبور باش مهربون باش بهترین مرد دنیارو هم داشته باشی ببینه داری با خانواده ش جنگ میکنی رو به روت می ایسته