2777
2789
عنوان

با خانواده شوهرم قهرم ؛ برم خونشون ؟

| مشاهده متن کامل بحث + 2140 بازدید | 30 پست

دنیا ارزش نداره خودت بزرگ باش...توهم خدای نکرده اختلافی پیش میمومد برای داداش وزنش بازم احتمالا عصبی میشی شایدم حرفی بزنی بلاخره ادم تو لحظه های ناخوشی وعصبی حرفی میزنه.....برو عزیزم حیفه کینه بذاری تو دلت مهم شوهرت وبس دیدی بازم اسیب میزنن به زندگیت فاصله بذار



مهم شوهرت الان معذبه بخاطر دله شوهرت اینکارو بکن تو چشمش بزرگ میشی

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ب چ دلیل میخوای بری؟؟عیب نداره بزار شوهرت یکم اذیت شه تو این قهر ک دیگه اجازه دخالت نده بهشون

لطفابرای رفع مشکلات مامان مهربونم صلوات بفرستید دوستای مهربونم،من ب نفس های گرم شما ایمان دارم❤
ببین تو اگه قراره با این مرد تا آخر عمر زندگی کنی پس یا خانوادش هم در ارتباطی. اگ الان بهونه ای شده ...

نمیخوام برم حرف خاصی با خانوادش بزنم اصلا 

فقط یک ساعت برم دیدنش 

چون خیلی عذابه ازین موضوع 

و جمع فامیل نمیتونه بره بدون من 

حتی شب یلدا نرفت پیش خانوادش 


خیلی هم راجب این موضوع باهاش صحبت کردم و خط و نشون کشیدم 

به اشتباهش پی برده و میخواد درست مدیریت کنه 

از طرفی میگم برم و بهش بگم با این وجود که ازشون خیلی ناراحتم اما بخاطر تو اومدم و کم کم بگیرمش تو دستم

تصمیم گیری سخته  ولی از تنش باخانوادهدشوعرت کاملا دوری کن  قهر همین جوری ادامه پیدا کنه ...

از نظر مالی ما وصل به اونا نیستیم 

ولی خیلی شوهرم خجالت زده شده تو این قهر جلوی اقوام و از جمع دوری میکنه چون من نمیرم ، اخه همیشه تو مهمونی ها بودم 


از طرفی میگم الان برم باز تا عید نوروز نمیرم دیگه 

کلا ازشون دور میشم 

عیادت مریض و که دعوت نمیکنن 😂

منظورم چیز دیگه اس..

کسی که چند ماه نرفته زنگ هم نزدن بیاد یعنی جایی مداره

یه اصطلاحه میگن بی دعوت کجا میخوای بری یعنی کسی نخواسته تو بیای پس چرا بری ؟

میشه واسه خونه دار شدنمون یه صلوات بفرستید♥️
علت رو هم بگو

چون میگی این مدت سراغتو نگرفتن هیچ پشت سرت هم حرف زدن. بشین اونا بیان. بری عادت میکنن همیشه تورو مقصر بدونن و زیر پاشون له کنن. میگی هم عمل راحتیه برو بیمارستان بعد دو سه روزم برین بیرون

خدایا شکرت🖤
منظورم چیز دیگه اس.. کسی که چند ماه نرفته زنگ هم نزدن بیاد یعنی جایی مداره یه اصطلاحه میگن بی دعوت ...

اینجا فرهنگشون اینحوریه که عروس و داماد به نشونه احترام باید برن خودشون و ...

ولی حالا میخوام اینکارو بکنم که خانوادش تو چشمم کم کم بد بشن 

قبلا طرز فکرم فرق میکرد 

الان فهمیدم سیاست چیه 

باید جلوی روی شوهرت به دروغ عادی و خوب باشی 

شوهرت نبود محل سگ ندی 


چون میگی این مدت سراغتو نگرفتن هیچ پشت سرت هم حرف زدن. بشین اونا بیان. بری عادت میکنن همیشه تورو مقص ...

از بعد اون دعوا خانوادم و شوهرمم باهم ارتباطی ندارن 

فقط یه حا شوهرم خودش رفته با مامانم حال و احوال کرده و عذرخواهی 

وکرنه خانواده منم نه زنگی میزنن و نه دعوتش میکنن

از نظر مالی ما وصل به اونا نیستیم  ولی خیلی شوهرم خجالت زده شده تو این قهر جلوی اقوام و از جمع ...

ببین اینو کسی میگه که شش ساله از عقد و عروسیش میگذره 

و از این شش سال پنج سالش و درگیر بودم 

بیشترین علت درگیری هم زبون خودم بود 

مثلا مادرشوعرم برمیگشت میکف عروسم میخوام بیارم پیشم .خودم برم بگردم .توهم مراقب خونه مون باش 

من برمیگشتم میگفتم مگه منو بر نگهبانی آوردی 

الان باشه سکوت میکنم و کارخودمو میکنم 

اون حرف من یه درگیری ایجاد میکرد 

یامن‌میرفتم خونه مادرشوعرم .اون از عمد یهو وقتی من و شوهرم می‌رفتیم اتاق در باز میکرد میومد‌تو .اخم میکردم و حالت بی محلی بهشون .درحالیکه می تونستم شوهرم پر کنم که بامادش برخورد کنه یا میرفتم خونه مادرشوعرم .همینکه وارد میشدم جواب سلام منو نمی داد و اخم میکرد ینی برچی اومدی . این درحالی بود که من هفته ای یه بار هم نمیرفتم .شاید ماهی یه بار میرفتم خونه شون بعد این قدر سیاست داشت جلو شوهرم وپدرشوعرم وقتی میومدن برمن اسپند دود میکرد .منم تحت تأثیر اون رفتار اولیه حالم بد بود وتوقیافه بودم تقریبا دوسال بعد .ینی بعد عروسیم به شوهرم گفتم باهم وارد خونه مادرت میشیم که ببینی چه برخوردی باهام می‌کنه اولش .

همینکه من وارد شدم .فک کرد طبق معمول شوهرم داره ماشین پارک می‌کنه من زودتر وارد شدم بهم اخم کردو جواب سلاممو نداد .شوهرم وارد شد ودید که مادرش اخم کرد.مادرش هل شد وخیلی ضایع برگشت منو بغل کرد 🤣🤣🤣

شوهرم اونجا مادرشو‌شناخت .کاش اولین بار که اخم مادرشوعرم می‌دیدم .میگفتم مادرجان چیزی شده ناراحتین .سلام منو انگار نشنیدین یا همون اول به شوهرم میگفتم باهم بریم داخل جای اینکه دوسال .اون منو تو تنهایی تحویل نگیره ومن بی سیاست تو‌جمع و پذرشوعرم برگرده به مادرم بگه دخترت مارو‌قابل نمی دونه وغیره

الان فهمیدم ذره ای سیاست خوبه 

سیاست داشته باش 

توهر موقعیتی بهترین ومنطقی ترین راه رو‌انتخاب کن 

شوهر تو بدون خانواده ش تورو تحویل نخواهد گرفت .تجربه کردم که میگم 

یا تو مراسمات نباشن همه میگن ببین چه ایرادی داره که نمیان 














ببین اینو کسی میگه که شش ساله از عقد و عروسیش میگذره  و از این شش سال پنج سالش و درگیر بودم&nb ...

اره اتفاقا منم میخوام همین سیاست کثیف و داشته باشم مثل مادرشوهرت 

خیلی بیشتر جواب میده واقعا ؛ یه چیزایی یاد گرفتم این مدت 

یعنی خود مادرشوهره متوجه میشه داری سیاست به خرج میدی اما نمیتونه ثابت کنه یا اگه واسه ثابت کردنش تلاش کنه خودش و ضایع میکنه ...


اینجوری اتفاقا تو دلت میتونی بخندی و اونو حرص بدی 

شوهرتم میچسبه بهت...

تقصیر خودشونه که باعث میشن عروس باهاشون اینجوری بشه 

هیچ عروسی با دشمنی و دید منفی وارد خانواده شوهر نمیشه 


یه سیاستی که دوستم یاد داد گفت مثلا اگ شوهرت خیلی اصرار کرد به مامانم زنگ بزن و احوالشو بپرس تو ام وقتی شوهرت نبود ؛ به شماره مادرشوهرت زنگ بزن و سریع قطع کن تا بوق نخوره ؛ 

اینجا تو تماس هات میوفته که تو مثلا ۳ بار به مادرشوهرت زنگ زدی در حالی که گوشی طرف حتی تک هم نخورده و از همه جا بیخبره 🤣


بعد گوشی و نشون شوهرت بده بگو چندبار زنگ زدم جوابمو ندادن 

بالاخره مدرک داری نشون میدی !!!🤣🤣🤣

چندبار اینکارو کنی گوش شوهرت باز میشه که مشکل از خانوادمه 



توام‌ چندتا سیاست مهم به من بگوو

اره اتفاقا منم میخوام همین سیاست

کثیف و داشته باشم مثل مادرشوهرت  خیلی بیشتر جواب میده واقعا ؛ ...

آفرین عزیزم 

ببین من هرچقدر تلاش می‌کردم بهشون‌ ثابت کنم این منو می بینه اخم‌میگنه .جواب سلاممو نمی‌ده .شوهرم وخانواده ش میگفتن چقدر نمک نشناسی تو  جلو خودمون برات اسفند دود می‌کنه .بغلت می‌کنه این میگه فلان .غیره 

یکم زبون بریز جلو‌شوهرت بهشون 

مامان جان  بگو یا باباجان یا صدات میکنن با جانم جوابشون بده 

من حاااالم‌از مادرشوعرم بهم میخوره چون‌بهترین دوران زندگیمو زهرمارم کرده نه لذتی از دوران عقدم بردم نه عروسیم ولی تا صدام می‌کنه میگم جانم 

یا بعضی اوقات میگم چشم 

چون به قول دوستم این‌جوری کارم راه میفته پس چاره ای نیس🤣🤣🤣 

یادم تازه عروسی کرده بودیم وما پولی نداشتیم و شوهرم کار نداشت من سرکار میرفتم وفقط پنج شنبه جمعه خونه بودم مادرشوهرم .برگشت بهم گف تعطیل شدی بیا بریم خونه مادرمننوتمیز کن😒😒😒 

برگشتم گفتم من چرا برم با دخترات برو ‌‌برکشت گفت دخترام وقت ندارن با شوهراشون میرن گردش و تفریح .وای من تاعمق وجودم سوختم .ینی چون ما پول نداریم باید برم حمالی مادرتو بکنم ولی دخترات دارن باید بگردن .من به شوهرم گفتم وشوهرم گله کرده بود بهش .گفته بود وای زن تو فتنه س .حرف درست می‌کنه .من باشوخی گفتم .من فخر میکنم عروسم جلوم کارکنه و اینور اونور بره

بازم من آدم بده شدم .

درحالیکه می تونستم همون جا بگم چون پسرت بی عرضه س و پول نداره من باید برم حمالی؟

خودش ضایع میشد .

به نظرم شوهرت عمل ‌‌‌‌‌‌‌کرده  برو 

بعدشم شوهرت پر کن یه شام‌تدارک ببینه .تو وخانواده تو دعوت‌کنه .خانواده شوهرتم باشن.همه چی تموم شه 

من تازه فهمیدم آدم باخانواده شوهرش در ارتباط باشه خیلی بهتره 

درگیری وقهر اول ازهمه روان خود آدم بهم میریزه بعد هم زندگی زناشویی رو‌تلخ









ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792