سلام خواهر بزرگترم زیادی به شوهرم میچسبه و حرفایی بش میزنه که حتی من روم نمیشه بش بگم.همش میشینه کنارش و بغلش میکنه و چرت پرت میگه چجوری باش رفتار کنم که متوجه اشتباهش بشه.شوهرمم ازینکارش بدش میاد
دخترک له له کنان در حال رفتن به نانوایی بود .ادامسش رو تف کرد روی زمین .دم نانوایی دید اسکناسش نیست راه رفته را اینبار ارام برگشت روی زمین چشمش دنبال اسکناسش بود نزدیک ایستگاه اتوبوس اسکناس زیر پاشنه کفش خانمی بود ایستگاه شلوغ بود تا خواست جلو برود و به خانم بگوید پولم زیر پای شماس خانم سوار اتوبوس شد پول هم با کفش خانم رفت .اسکناس با ادامس به ته کفش خانم چسبیده بود 😐😐😐
امیدوارم مادرشوهر و خواهرشوهرای گلم«البته گل های قالی»هر وقت برن بدی منو به شوهرم بگن تبدیل به سنگ بشن...😐..............دوستان ،برای صاحب خونه شدنم لطفا نفری ی صلوات بفرستید.
کمتر رفتوامد کن باهاش تا داستان نشدهـ.شوهرت نیاد اونجا
امیدوارم مادرشوهر و خواهرشوهرای گلم«البته گل های قالی»هر وقت برن بدی منو به شوهرم بگن تبدیل به سنگ بشن...😐..............دوستان ،برای صاحب خونه شدنم لطفا نفری ی صلوات بفرستید.
من نمیدونم منظور خواهرت چیه ولی من خواهر بزرگترم شوهر خواهرمو مثل پسر خودم میدونم 😂 شاید واق ...
مسیولیت نه در حدبغل
امیدوارم مادرشوهر و خواهرشوهرای گلم«البته گل های قالی»هر وقت برن بدی منو به شوهرم بگن تبدیل به سنگ بشن...😐..............دوستان ،برای صاحب خونه شدنم لطفا نفری ی صلوات بفرستید.