2777
2789
عنوان

بیاین براتون ف.ا.ل حافظ بگیرمممم😍

| مشاهده متن کامل بحث + 571 بازدید | 99 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ت رو خدا من من من  مررررسی ۳۳

غزل شماره #33 دیوان حافظ : خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است

جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است

ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم
آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است

ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در حضرت کریم تمنا چه حاجت است

محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست
چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است

جام جهان نماست ضمیر منیر دوست
اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است

آن شد که بار منت ملاح بردمی
گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست
احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است

ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
می‌داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است

حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است

تعبیر غزل شماره 33 حافظ در ف.ا.ل شما :
مدتی است احساس تنهایی کرده و گمان می کنید کسی از غم و اندوه شما خبر ندارد. خدا را در همه حال نظر داشته باشید که او یار و یاور بندگانش است و به احوال شما آگاه است.

چشم به یاری افراد مغرور و متکبر نداشته باشید. اگر کارتان را به خداوند بسپارید و به او اعتماد کنید به مقصود خود، هر چند دست نیافتنی و دور از دست به نظر برسد، خواهید رسید.

برای به ثمر رسیدن تلاش تان، به خدا توکل کرده و به توانمندی های خود تکیه کنید. دست رد به سینه نیازمندان نزنید و از خودخواهی و کبر دوری کنید.

غزل شماره #22 دیوان حافظ : چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شنا ...

❤️

تاحالا شده واسه حفظ شرایطی ک ازش متنفری بجنگی؟؟؟؟                      دوست داشت با کل شهر بخوابه.....                              منم دیگه بیدارش نکردم🤷‍♀️.              ب قول تتلوی عزیز بحث لیاقته قورباغه رو تو تشت طلام بزاری باز میپره تو مرداب.                            تو نخواستی ک عوض شی هر کاری کنم‌همینی واسم آرامش نذاشتی و خب این درد کمی نیست.             بیخودی گردن من نندازمن وانمود کردم دردم نیومد،اما درد پیرم کرد...               فقط اونجا که شادمهر میگه:منو دوست داشت ولی هربار خلافش اتفاق افتاد،اونم دوست داشت منو اما نه اونقدر ک نشون میداد.
غزل شماره #33 دیوان حافظ : خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است چون ...

من به نیت حل شدن مشکل عشقم و وصالمون.

میشه خودت نیت کنی برام؟

تو زیباترین آرزوی منی💜
۱۴

غزل شماره #14 دیوان حافظ : گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

گفتمش مگذر زمانی گفت معذورم بدار
خانه پروردی چه تاب آرد غم چندین غریب

خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب

ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب

می‌نماید عکس می در رنگ روی مه وشت
همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب

بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت
گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب

گفتم ای شام غریبان طره شبرنگ تو
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب

گفت حافظ آشنایان در مقام حیرتند
دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب

تعبیر غزل شماره 14 حافظ در ف.ا.ل شما :
خدا را همیشه در نظر داشته و شکرگزار او باشید. گاهی احساس تنهایی می کنید اما بدانید خداوند در همه حال همراه و حامی شما خواهد بود.

آن چه برای خود می پسندید برای دیگران هم بخواهید. به زودی از سرگردانی نجات پیدا می کنید. دوستان دلسوز کمکتان می کنند و با مشورت با آن ها می توانید به مقصود خود برسید.

صبر داشته باشید، به زودی به مقامی نائل می شوید که همه انگشت به دهان خواهند ماند!

۱۹۴

غزل شماره #194 دیوان حافظ : سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند

به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند
ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند

به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند

سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند

ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند
ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند

دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند

چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند

تعبیر غزل شماره 194 حافظ در ف.ا.ل شما :
راه پرپیچ و خمی در پیش دارید و برای رسیدن به مراد دل باید مشکلات زیادی را پشت سر بگذارید، نگران نباشید که با اراده آهنین و انگیزه ای که شما دارید می توانید بر همه سختی های راه غلبه کنید.

به دیگران تکیه نکنید و چشم به راه کمک آن ها نباشید زیرا ممکن است وسط راه شما را رها کنند. فقط به خداوند و توانایی های خود تکیه کنید و نگران مشکلات و سختی ها نباشید زیرا به زودی حل خواهند شد.

۲۶

غزل شماره #26 دیوان حافظ : زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان
نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین
گفت ای عاشق دیرینه من خوابت هست

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم
اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست

تعبیر غزل شماره 26 حافظ در ف.ا.ل شما :
چرا سراغ کارهایی می روید که انجام آن ها به نفع شما نبوده و باید تاوان سنگینی برای آن ها پرداخت کنید؟ برای چیزهایی که ارزش وقت گذاشتن ندارد، انرژی و زمان خود را هدر ندهید.

آمال و آرزوهای بعید و غیر قابل دستیابی را از خود دور کرده و برای اهداف واقعی خود تلاش کنید. برای حل مشکلات و گرفتاری هایی که به دست خودتان برطرف می شود منتظر امداد غیبی نباشید و همین حالا دست به کار شوید.

برای رسیدن به مقصود به خودتان تکیه داشته باشید تا به آن دست پیدا کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792